|
|
نوجوانان تنها عضو خانواده نیستند که دستخوش تغییرات مهم میشوند. خیلی از والدین در چهل سالگی عمر خود هستند و به ارزیابی مجدد زندگی خویش مشغولند. در حالی که نوجوانان با آینده ای نامتناهی و انتخاب های زیاد مواجه هستند ، والدین آن ها باید به این واقعیت فکر کنند که امکانات شان در حال محدود شدن است. فشارهایی که هر یک از دو نسل با آن ها مواجه هستند ، در جهت مخالف یکدیگر عمل کنند. والدین اغلب نمی توانند درک کنند که چرا فرزند نوجوان آن ها دوست دارد از فعالیت های خانواده فرار کند تا با دوستانش باشد، و نوجوانان نمی توانند بفهمند که والدین می خواهند اعضای خانواده تا جایی که امکان دارد دور هم باشند، زیرا مرحله مهم زندگی بزرگسال، یعنی پدر و مادری کردن، طولی نمی کشد که به پایان میرسد. علاوه بر این، والدین و نوجوانان مخصوصاً نوجوانانی که در اوایل این دوره هستند، از نظر سن مناسب برای واگذار کردن مسئولیت ها و امتیازها، نظیر کنترل بر پوشاک، درسهای مدرسه، و بیرون رفتن با دوستان اختلاف زیادی دارند. والدین معمولاً میگویند نوجوان هنوز برای این نشانه های استقلال آمادگی ندارند، در حالی که نوجوانان معتقدند این امتیازها خیلی وقت پیش باید به آن ها داده می شد (برک[۵۱]،۱۳۸۲).
![](https://ziso.ir/wp-content/uploads/2022/11/pics_10_50.png)
![](https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/%D9%82%D8%AB%D8%AB.png)
۲-۱-۶-۲ شکاف نسل
ماهیت روابط خانوادگی در دوران نوجوانی کیفیت خاصی پیدا میکند. در دنیای معاصر وقتی از نوجوان و خانواده صحبت می شود تصویر به خصوص در ذهن اکثر مردم تداعی می شود. مثل این که نوجوان بیشترین اوقات خود را با دوستان سپری میکند، در مقابل خواسته های والدین مقاومت می ورزد و هر نوع مداخله والدین در امور زندگی خویش را تهدیدی به استقلال خود می بیند. به همین دلیل بسیاری از والدین که فرزندان نوجوان دارند، برای آینده نگری آن ها شدیداًً نگرانند. آن ها احساس میکنند که با فرزندان نوجوان خود شکاف عمیقی دارند و رابطه مطلوب گذشته آن ها خدشه دار شده است. مفهوم «شکاف نسل»[۵۲] برای مدتی توجه بسیاری از متخصصان را به خود جلب کردهاست. شکاف نسل یعنی اختلاف عمیق میان ارزشها و نگرشهای دو نسل. هنوز عدهای معتقدند که بخش عمدهای از تعارض میان والدین و نوجوانان ناشی از همین پدیده است .ارزشی که تا حدود زیادی به سن آن ها مربوط می شود. طبیعی است که یک نوجوان بیشتر به آینده خود فکر میکند در حالی که والدین میانسال درگیر حل و فصل مشکلات جاری و ملموس تر زندگی هستند نوجوانان آینده ای آرمانی را تجسم میکنند در حالی که والدین با مشکلات واقعی زندگی دست به گریبانند (احدی و جمهری،۱۳۹۰).
۲-۱-۶-۳ بلوغ جنسی
بلوغ جنسی به دلیل زیستی و شناختی تعارض والد – فرزند بیشتری را به همراه دارد. افزایش تواناییهای نوجوانان در فکر کردن به روابط اجتماعی نیز تنش های خانوادگی را بیشتر می کند (برک، ۱۳۸۲) واضحترین علامت وجود تنش در خانوادههای دارای فرزندان نوجوان، در تعداد و انواع اختلافات موجود بین والدین و نوجوان، بروز می کند.
۲-۱-۶-۴ استقلال طلبی
وقتی کودکان به سن نوجوانی میرسند، خانواده با چالشهای جدیدی دست به گریبان می شود به ویژه راجع به موضوعاتی چون خود پیروی و استقلال امکان دارد والدین دیگر نتوانند اقتدار کامل خود را حفظ کنند، اما در عین حال نمی خواهند اقتدار خود را از دست بدهند. لذا، مواردی مثل تغییر مقررات، محدود سازی و بازنگری در نقش ها که همگی ضروری هستند، غالباً روابط بین دو یا چند نسل را به شدت دگرگون میسازد (گلدنبرگ[۵۳] و گلدنبرگ،۱۳۸۲).
افزایش مناقشات و تنش های خانوادگی اغلب در اوقاتی که نوجوانان در بین اعضای خانواده حضور دارند، بروز میکند. دلایل فراوانی را می توان برای چنین رفتاری بر شمرد که:
-
- به نظر میرسد در خانواده های دارای فرزند نوجوان والدین در تمیز دادن بین آنچه که »از این که برای نوجوانان خود می خواهند و آنچه فرزندان نوجوانشان ممکن است برای خود بخواهد، با دشواری مواجه هستند. این امر موجب میگردد که والدین تمایلی نداشته باشند که به فرزندان اجازه دهند در امور خود تصمیم گیری کنند حتی اگر تصمیماتشان صحیح باشد.
- دلیل دوم برای افزایش تنش در چنین خانواده هایی را می توان در خود طبیعت و ماهیت نوجوانی جستجو کرد . در این مقطع از زندگی، افراد بالغ، تمایلات خودمختاری و استقلال بیشتری از خود بروز میدهند . همسن و سالان و برادران و خواهرانشان از اهمیت بیشتری برخوردار میشوند و نفوذ والدین کاهش مییابد. با این وجود، به دلیل کم تجربگی نوجوانان از امکانات متعددی که میتواند برایشان فراهم شود، منع میگردند اما همچنان در معرض خطر تأثیرپذیری از عقاید کسانی میباشد که همواره با آن ها در می افتند، در واکنش به چنین وضعیتی خانواده باید مرزی ایجاد کند که از نظر کیفی متفاوت باشد و گرنه والدین دیگر نمی توانند با قدرت کامل حکمرانی کنند. وانگهی، خانواده ها دارای فرزندان نوجوان می باید تفاوت های بین اعضای خانواده را به رسمیت بشناسند و آن ها را بپذیرند (گلادینگ[۵۴]، ۱۳۸۲).
۲-۱-۶-۵ مخالفت
پدر و مادر اولین کسانی هستند که بنیاد شخصیت سالم نوجوان را میگذارند. معمولاً والدین، نوجوانان خود را به صورت کودک مینگرند مثل این که گذشت زمان تغییری در او نداده است. درک نکردن نوجوان باعث کشمکش بین آنان و والدین می شود، نوجوانان به خود حق می دهند که در مسایل مربوط به خانه و خانواده اظهار نظر کنند و افکار و عقاید و اعمال اعضای خانواده خود را مورد سئوال قرار دهند. نوجوانان در مقابل تحکم و دستورات والدین مقاومت میکنند (احمدی،۱۳۸۳ ) از جمله خصوصیات دوران نوجوانی مخالفت است. نوجوان با افراد ذی نفوذی که در اطراف هستند به مخالفت بر می خیزد، والدین نیز در دایره مخالفت او قرار دارند. این مخالفت به خاطر تشخص طلبی و کسب استقلال و جداسازی خود از دیگران است.
۲-۲ عوامل مؤثر در بروز اختلالات رفتاری در دوران نوجوانی
عوامل متعددی در بروز رفتارهای غیر منطقی یا اختلال رفتاری افراد مؤثر است. این عوامل به صورت مجموعه ای منسجم زمینه بروز رفتــارهای نابهنجــار را در افراد ایجــاد میکند. لذا برای فردی که دچار اختلال رفتاری میباشد تعیین یک عامل قطعی یا منحصر به فرد غیر ممکن میباشد، بلکه باید به مجموعه این عوامل که در شکل گیری اختلال رفتاری مؤثر میباشند، توجه نمود. از نظر آسیب شناسی روانی معمولاً عوامل مؤثر در بروز اختلالات رفتاری را به سه دسته کلی می توان تقسیم بندی کرد:
الف: عوامل به وجود آورنده: مجموعه عواملی است که هسته اولیه رفتار غیر عادی را در افراد پی ریزی می کند.
ب: عوامل مستعد کننده: که در به وجود آوردن اختلال نقش چندانی ندارند ولی زمینه را برای رشد سریع تر رفتار غیر عادی فراهم میکنند.
ج: عوامل آشکارساز: هنگامی که هسته اولیه رفتار غیر عادی شکل گرفت و شرایط مستعد کننده نیز حــاصــل شد در این وضعیت به طور ظاهراًً ناگهانی رفتار غیر عــادی ظاهر می شود.
مجموع این سه دسته از عوامل (به وجود آورنده ـ مستعد کننده ـ آشکارساز) را تحت عناوین زیر مورد بررسی قرار میدهند:
-
- Forgas,J.P. ↑
-
- Hedonic ↑
-
- Hobbes , T. ↑
-
- Desade , M. ↑
-
- Bentham,J. ↑
-
- Ryan , R. ↑
-
- Kubovy, M. ↑
-
- Kahnema , N. ↑
-
- Schwarz , N. ↑
-
- Diener,C. ↑
-
- Weiner , B. ↑
-
- self – esteem ↑
-
- Cropanzano, R.S. ↑
-
- telic theories ↑
-
- Emmons , R.A. ↑
-
- Ross,M. ↑
-
- goal discrepancy ↑
-
- Csikszentmihalyi,A. ↑
-
- Rice,J.A. ↑
-
- desire ↑
-
- social comparisons ↑
-
- Michalos , A.C. ↑
-
- Taylor , S.E. ↑
-
- adaptation ↑
-
- Allman,A. ↑
-
- Silver , R.L. ↑
-
- Ryff,C.D. ↑
-
- Maslow,A. ↑
-
- self – acceptance ↑
-
- environmental mastery ↑
-
- postitive relations with others. ↑
-
- personal growth ↑
-
- purpose in life ↑
-
- autonomy ↑
-
- Horn,V.J. ↑
-
- Taris , T. ↑
-
- Schaufeli , W. ↑
-
- Scherus , P. ↑
-
- Wissing,V. ↑
-
- Vaneden , C.G. ↑
-
- sense of coherence ↑
-
- affect ↑
-
- cognition ↑
-
- behavior ↑
-
- self – concept ↑
-
- interpersonal relation ↑
-
- experience – sampling (ESH) ↑
-
- Seidlitz , L. ↑
-
- Rusting, C.L. ↑
-
- startle reflex ↑
-
- Eysenck Personality Questionnaire ↑
-
- NEO Presonality Questionnaire ↑
-
- Oxfork Happiness Questionnaire ↑
-
- Goldberg , D. ↑
-
- Doppy , M.N ↑
-
- Konu,A. ↑
-
- Lintonen , T. ↑
-
- Autio , V. ↑
-
- Cantril,H. ↑
-
- Cambell , A. ↑
-
- Ingle hart ,R. ↑
-
- Butt , D.S.& Beiser , M. ↑
-
- Ryff , C.D. ↑
-
- Robinson , L.& Regitier , D. ↑
-
- Haring , M.J. ↑
-
- Stock , W.A. ↑
-
- Okun , M.A. ↑
-
- Wood , W. ↑
-
- Rhodes , N. ↑
-
- Whelan , M. ↑
-
- Sedlitz , L. ↑
-
- Robins , L.& Regier , D. ↑
-
- Crocker , J. ↑
-
- Major, B. ↑
-
- Converse , P.E. ↑
-
- Henert , T. ↑
-
- Krauss , H.H. ↑
-
- Nadler , R. ↑
-
- Boyd , M. ↑
-
- Glenn , N.D. ↑
-
- Gove , W.R.Shin , H. ↑
-
- White , J.M. ↑
-
- Mastekaasa , A. ↑
-
- Gohm , C. ↑
-
- Kurdek , L.A. ↑
-
- Harning – Hardoer , M. ↑
-
- Witter , R.A. ↑
-
- Lee , G.R. ↑
-
- Seccombe, K. ↑
-
- Shahan, C.L. ↑
-
- Style, C.B. ↑
-
- Hughes, M. ↑
-
- Kessler, R.C. ↑
-
- Essexm M. ↑
-
- Pargament, K.I. ↑
-
- Cunningham, M. R. ↑
-
- Ekkusibm C. G. ↑
-
- Strawbringe, W.J. ↑
-
- Shoma, S.J. ↑
-
- Cohen, R.D. ↑
-
- Roberts, R. E. & Kaplan, G. A. ↑
-
- Batson, C.D. ↑
-
- Schoenrak, P.A. ↑
-
- Ventis, W.L. ↑
-
- Colasanto, D. ↑
-
- Shriver, J. ↑
-
- Wilson, w ↑
-
- Lykken, D. T. ↑
-
- Telligen, A. ↑
-
- Schimmack, U. ↑
-
- Funder, D. ↑
-
- Costa, P. T. ↑
-
- McCarae, R. R. ↑
-
- Izard, C. E. ↑
-
- Watson, D. ↑
-
- Clark,L.A. ↑
-
- Anonymous , P. ↑
-
- Butt, D. S. ↑
-
- Beiser, M. ↑
-
- Edwards , J. ↑
-
- Strickland , B.R. ↑
-
- Russo , N.F. ↑
-
- Keita , G.P. ↑
-
- McGrath,E. ↑
-
- Brisco, M. ↑
-
- Weissman, M. M. ↑
-
- Klerman, G. L. ↑
-
- Nolen – Heeksema, S. ↑
-
- Golombok, S. ↑
-
- Fivush , R. ↑
-
- Fabes , R.A. ↑
-
- Martin , C.L. ↑
-
- Zahn – Waxler , C. ↑
-
- Cole , P. ↑
-
- Barrett,R. ↑
-
- cultural self ↑
-
- individualist ↑
-
- collectivist ↑
-
- tradition. ↑
-
- Modernization. ↑
-
- Durkheim , E. ↑
-
- anomie ↑
-
- Urry,H. ↑
-
- Nitschke , J. ↑
-
- Dolski , I. ↑
-
- Jackson , D. ↑
-
- Dalton , K. ↑
-
- Mueller , C. ↑
-
- Rosenkranz , M. ↑
-
- Stedline , R. ↑
-
- Pavot , W. ↑
-
- assertiveness ↑
-
- Drucker ,P.F. ↑
-
- Mackenzie , R.A. ↑
-
- Lakein,A. ↑
-
- Mackenzie , R.A. ↑
-
- Sparks,D.C. ↑
-
- Born , M.W. ↑
-
- Wager.D.S. ↑
-
- Robbins,s. ↑
-
- Miller , L.E. ↑
-
- Dillon , R.D. ↑
-
- webber , R.A. ↑
در نتیجه، بر اساس آموزههای دینی، نخستین گام برای مبارزه با فساد اداری و دیگر بیماریهای اجتماعی مدرن، تزریق جهانبینی صحیح در جامعه است؛ همچنین عمل به اصول اسلامی به طور کامل، برای هدایت انسان به سمت صلح و شکوفایی حقیقی باید تشویق شود. پاسخگویی و مسئولیتپذیریای که از درون انسان بجوشد، مؤثرتر و ماندگارتر از پاسخگویی است که از نظارت بیرونی ناشی میشود.
![](https://ziso.ir/wp-content/uploads/2022/11/pics_17_50.png)
![](https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/THESIS-PAPER-13.png)
ایمان و پایبندی به آموزههای اسلامی، عامل بسیار مهمی در ایجاد خودکنترلی در انسان است. هرچه ایمان به حقایق دینی و باورهای اسلامی قوی باشد، پایبندی به نظام ارزشی ـ که مراقبت درونی جزئی از آن است ـ نیز بیشتر، و در نتیجه خودکنترلی، شدیدتر میگردد. (خدمتی و دیگران، ۱۳۸۱، ص ۸۴).
ب- کنترل و نظارت اجتماعی (بیرونی)
شکی نیست که ایجاد پاسخگویی و مسئولیتپذیری درونی که از جهانبینی اسلامی ناشی میشود، بهترین شیوه برای مبارزه با مفاسد در جوامع مدرن است. نهادینهسازی سیستم ارزشی در جوامع امروزی، فرایندی بلندمدت است؛ بنابرین، مسئولیتپذیری درونی باید با مسئولیتپذیری بیرونی مبتنی بر کنترل و نظارت سیستمی تکمیل شود تا افراد را از رفتاری غیرعادلانه با یکدیگر بازدارد.
از دیدگاه اسلامی، انسان موجودی اجتماعی است و بسیاری از عوامل رشد و تکامل یا عقبماندگی و سقوط وی، در روابط اجتماعیاش با دیگران قرار دارد؛ ازاینرو، حساسیت به این روابط، و تلاش در جهت سالمسازی جامعه، از وظایف اصلی انسانهاست. از اینروست که آیات و روایات بسیاری، از جهات متعدد و متنوعی، بر این وظیفه اجتماعی، دینی و سیاسی تأکید نموده و ابعاد مختلف آن را گوشزد کردهاند. علت برتری امت اسلامی بر امتهای دیگر، عمل به همین فریضه دانسته شده است: امر به معروف را بهمنزله یک سازوکار نظارت اجتماعی، میتوان چهار گونه دستهبندی کرد:
۱٫ نظارت مسئولان بر مردم؛ ۲٫ نظارت مردم بر مسئولان؛ ۳٫ نظارت مردم بر مردم؛ ۴٫ نظارت مسئولان بر مسئولان.
در جوامع امروزی برای هریک از انواع نظارت بیرونی، سازوکارهایی وجود دارد. نظارت مسئولان بر مردم، خود را از طریق قوانین و مقررات نشان میدهد. نظارت مردم بر مسئولان، بیشتر از طریق مطبوعات و رسانه ها قابل پیگیری است.
در انجام وظیفه امر به معروف نسبتبه مسئولان، میتوان گفت که در حکومت و نظام اسلامی، مردم دو نقش و وظیفه اساسی دارند: یکی مشورت دادن به مسئولان در تصمیمگیرى است که دلیل آن، این آیات قرآن کریم است: «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» و «أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ»؛ نقش دوم جامعه در امور حکومتى نسبتبه مسئولان نظام اسلامى، مراقبت، پاسدارى و نگهبانى از اجراى قوانین است.مردم موظفاند که هرجا خللى در اجراى قانون ببینند، تذکر دهند و اگر مفید واقع نشد، اعتراض کنند. این وظیفه، امر به معروف و نهى از منکر است که خداوند در قرآن صریحاً به آن امر مىکند [۳۴].
ج- سلامت کارگزاران نظام اداری و حکومتی:
هر نظام اداری و حکومتی برای اینکه بتواند امور جامعه خود را بهدرستی اصلاح کند، باید از کارگزاران شایسته و متعهد بهره گیرد. در میان همه حکومتها، تاکنون هیچ حکومتی، مانند حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) درخصوص امور کارگزاران خود حساسیت و دقت به خرج نداده است. این واقعیت را میتوان از نامهها و خطبههای گوناگون حضرت به کارگزاران و والیان حکومتی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و دینی جستوجو کرد. در همه نامهها و عهدنامههای حضرت به کارگزاران، مسئله رعایت تقوا و ترس از خدا و توجه به آخرت دیده میشود.
در اندیشه سیاسی اسلام، کسانی که از امکانات و اموال و اختیارات حکومتی بهرهمند میشوند، باید صفات و ویژگیهایی داشته باشند تا بتوانند وظیفه خود را بهدرستی انجام دهند؛ در غیر این صورت، باعث تباهی امور میشوند. علی(ع) هیچگاه در عزل و نصبهای خود، مسئله رفاقت و خویشاوندی را مدنظر قرار نمیداد و روش سیاستمداران دنیاپرست را که تنها در راستای بقای حکومت خود عمل میکردند، نداشت؛ بلکه تنها به رضای خدا میاندیشید و مصلحت مردم را در نظر میگرفت. در اندیشه سیاسی حضرت، هیچ خطری برای جامعه اسلامی بیشتر از خطر بر سر کار آمدن افراد فاقد اهلیت و کمصلاحیت نیست.
حضرت مرتباً مردم را به مسئله کارگزاران توجه میدادند و میفرمودند که مبادا زمامداران بیاهلیت بر سر کار آیند و جامعه و مردمان را به تباهی کشانند؛ چراکه اگر حساسیت مردم به چگونگی رفتار کارگزاران از بین رود، آنگاه افراد بیلیاقت و فاقد صلاحیت در مراتب زمامداری قرار میگیرند و جامعه را به تباهی میکشانند (مجلسی، ۱۴۰۲ق، ج ۶۹، ص ۱۷۶).
نتیجه آنکه اگر در نظام اداری و حکومتی از افراد سالم و متعهد استفاده شود، و از طرفی نظارت مستمر برای تداوم حسن سلوک و تعامل مطلوب با مردم نیز حاکم باشد، یقیناً میتوان به اقامه عدل و قسط در جامعه امیدوار بود. بدیهی است تنها در این صورت است که میتوان امیدوار بود مردم به نظام حکومتی جامعه اقبال کنند و در رفع فساد و تخلف، با کارگزاران همکاری و همگامی نمایند.
د-. مبارزه با انحصارگراییها و انحصارطلبیها:
چنانکه گفته شد، در بخش عوامل فساد مربوط به حاکمان و قدرتمندان، انحصارطلبی و در قبضه گرفتن قدرت و اقتدار سیاسی و اداری، یکی از عوامل اصلی و گلوگاهی فساد اداری است. ازآنجاکه انحصارگرایی و انحصارطلبی دارای آثار سوء اجتماعی بسیاری است و نقشی برجسته در فساد و سقوط حکومت و نظام اداری دارد، در ادبیات دینی توجه خاصی به آن شده و احادیث فراوانی به جریانشناسی شکلگیری، آثار و عواقب، و راههای مبارزه با آن پرداختهاند.
نکته قابل توجه اینکه انحصارطلبی ممکن است دو شکل داشته باشد:
الف) انحصاری که تجاوز به حقوق دیگران نیست و تنها اقدامی است برخلاف ایثار که ارزشی اخلاقی است؛ ب) انحصاری که افزون بر مخالف بودن با ایثار، تجاوز به حقوق دیگران نیز هست (محمدی ریشهری، ۱۳۸۴، ص ۲۰۸).
عوامل زیادی در انحصارطلبی انسانها نقش دارند؛ همچون بیاعتنایی به حقوق مردم، بیرغبتی به مکارم اخلاقی، حرص، بخل و خست؛ اما اصلیترین عوامل و ریشههای انحصارطلبی، خودخواهی، بیایمانی یا ضعف ایمان است. اگر ایمان، خودخواهی ذاتی انسان را مهار نکند، انسان به طور طبیعی انحصارطلب میشود و همه چیز را برای خود و وابستگان خود میخواهد. به فرموده امام علی(ع): «هر کس به فرمانروایی رسد، انحصارطلبی پیشه کند» [۳۵].
یکی از بهترین روشهای مبارزه با انحصار طلبی زیردستان، دوری کردن مسئولان ردهبالا از انحصارطلبی است؛ چنانکه پیشوایان دینی ما چنین بوده و چنین کردهاند.
در تحلیل swot عوامل موثربه دو دسته عوامل بیرونی یا خارجی و عوامل درونی یا داخلی تقسیم میشوند .
![](https://ziso.ir/wp-content/uploads/2022/11/pics_8_50.png)
عوامل SWOT
عوامل بیرونی
این عوامل خارج از سازمان است و بر فعالیت های سازمان تاثیر دارند اما در اختیار سازمان نبوده وسازمان هیچ گونه تاثیری بر آن ها ندارد. هدف از بررسی محیط خارجی تهیه فهرستی محدود از فرصت هایی است که میتواند به یک سازمان سود رسانده یا تهدیداتی که باید از آن ها اجتناب شود.
عوامل خارجی را می توان ترکیبی از رقبا، واسطه های مالی، نهادهای دولتی، اتحادیه های کارگری ،سهامداران، تامین کنندگان ، مشتریان، اتحادیه های تجاری و غیره دانست. عوامل بیرونی خود به دو گونه میباشد.
فرصت ها
فرصت یک موقعیت عمده در محیط مؤسسه میباشد، یعنی آنچه که مؤسسه را در رسیدن به
اهدافش یاری می کند و به عنوان موتور محرکه ای است که شتاب حرکت مؤسسه را چندین برابر میکند. سه منبع اصلی فرصت ها و تهدیدها عبارتند از:
۱- فشارها و روندها ( سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فن آوری)
۲ – مراجعان، مشتریان
۳ -رقبا و همکاران.
پس فرصت ها مطلوب مؤسسه بوده و بایستی کوشش نمایند تا آن ها را به حداکثر رسانده و از آن ها
استفاده بهینه کنند ( یحیی زاده، غلامی ۱۳۹۰: ۱۸ ).
تهدیدها
تهدید یک موقعیت نامطلوب عمده در محیط سازمان است و به عنوان مانعی بر سر راه سازمان قرار
دارد و آن را از رسیدن به اهدافش باز میدارد. در مورد فرصت ها و تهدیدات می توان گفت که آنچه برای یک سازمان تهدید قلمداد می شود ممکن است برای یک سازمان دیگر عامل فرصتی باشد. پس فرصت یا تهدید بودن یک عامل نسبی است. سازمان تا جایی که میتواند بایستی عوامل محدود کننده و تهدیدات را به حد اقل رسانده یا آن ها را به عوامل فرصتی و مزیتی تبدیل کنند. درک درست فرصت ها و تهدیدات محیطی فرا روی سازمان به مدیران کمک میکند تا استراتژی سازمانی را با بینش و فراست بهتری اتخاذ نموده و مسیر حرکت سازمان را به طور اثر بخش تری تعیین نماید.
![](https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/%D9%84%D9%84%D8%A8.png)
موارد مهم در تجزیه و تحلیل تهدیدها که مورد توجه قرار میگیرد شامل:
-
- محصولات و خدمات و ایده های جدید
-
- مواجه با موانع و تهدیدهای برطرف نشدنی
- اقتصاد داخل و خارج ( همان )
عوامل درونی
در تحقیق ذکر شده عوامل درونی را اینگونه بیان کردهاست که ، این عوامل ، در اختیار سازمان بوده و جزء عوامل داخلی میباشد . پس در عین حال که بر فعالیت های سازمان تاثیر دارند ، سازمان نیز بر آن ها تاثیر دارد . هدف از بررسی محیط درونی تهیه فهرستی از نقاط قوت است که سازمان برای به دست آوردن سود بایستی از آن ها بهره برداری نمایند و یا نقاط ضعفی که برای جلوگیری از ضرر یا کاهش سود باید از آن ها اجتناب نمایند . عوامل درونی نیز همانند عوامل بیرونی دو دسته میباشند که عبارتند از :
قوتها
قوت منبع مهارت یا مزیت دیگری است نسبت به رقبا و نیازهای محیط هایی که سازمان در آن ها فعالیت می کند یا خواهد نمود. قوت یک شایستگی ممتاز است که مزیت مقایسه ای مؤسسه می شود. قوت نقطه ی اتکای سازمان است که با بهره گرفتن از آن میخواهد به اهداف خود برسد. بر مبنای این نقاط قوت شاخه ی اجرایی را می توان به موتوری قدرتمند برای رشد تغیییر نوآوری و خدمت تبدیل کرد. پس هر سازمانی بایستی این نقاط قوت را برای جامه عمل پوشاندن به رسالتش به حداکثر رسانده و از آن ها به عنوان مزیتی رقابتی در مقابل رقبا استفاده نمایند.
موارد مهم در تجزیه و تحلیل نقاط قوت عبارتند از:
-
- ذخایرمالی و درآمدهای احتمالی
ضعفها
ضعف یک محدودیت یا کمبود در منابع، مهارت ها و توانایی هایی است که مانع عملکرد اثربخش
می شود. ضعف یک عمل درونی است که مختل کننده فعالیت های توسعه ای بوده و در رسیدن به اهداف خلل ایجاد میکند. پس لازم است تا این عوامل را در حدامکان به حداقل رسانده و یا در جهت رسیدن به اهداف از آن ها بهره برداری نماید. ضعف ها عواملی هستند که هر فعالیتی که وجود خارجی دارد، قطعا با آن ها روبرو است و نمی تواند از آن ها دوری گزیند، بلکه بایستی با درکی صحیح آن ها را نظارت کرده و مهار نمایند. درک صحیح نقاط قوت و ضعف اساسی، به مدیران و تصمیم گیران کمک میکند تا با استفاده بهینه از قوت ها و به حداقل رساندن ضعف ها، با اثربخشی بیشتری به اهداف رسیده و از هدر رفتن منابع و امکانات در دسترس جلوگیری نمایند.
-
- کمبود ظرفیتها و توانائیها
-
- -Liper ↑
-
- -Schultz ↑
-
- -Dennison ↑
-
- – Becker ↑
-
- -Mynsr ↑
-
- -Ishikawa ↑
-
- – j . Abrams ↑
-
- -Unido ↑
-
- – Adam Smith ↑
لاکن اداره مذکور صرفاً به عنوان اجرای احکام ویژه ،در امر ورشکستگی قابل بررسی میباشد[۲۳] . علت وضع این قانون بدان خاطر بود که عدم دخالت دولت در امور ورشکستگی موجب بی اعتمادی مراجعه کنندگان به دادگستری بوده است ،لذا قانونگذار با وضع این قانون، قصد جلب اعتماد مراجعه کنندگان به دادگستری را داشت .
![](https://ziso.ir/wp-content/uploads/2022/11/pics_22_50.png)
همچنین به علت کهنه بودن قوانین مربوط به قانون تجارت ،لایحه جدید قانون تجارت در قالب ۱۲۶۱ ماده در تاریخ ۶/۱۰/۱۳۹۰ در کمسیون حقوقی و قضایی مجلس تصویب و در جلسه علنی ۲۳/۰۱/۱۳۹۱ مجلس شورای اسلامی برای مدت ۵ سال به صورت آزمایشی موافقت شد.البته در خصوص انتقادات وارده بر این لایحه می توان گفت:
![](https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/THESIS-PAPER-4.png)
در این زمینه باید گفت که این لایحه در راستای حفظ فعالیت اقتصادی و مؤسسه اقتصادی «واحدآگاهی» را پیشبینی کردهاست و وظیفه آن شناسایی و معرفی بنگاههای دچار مضیقه مالی و جمع آوری اطلاعات مختلف در خصوص بنگاههای تحت مراقبت به تقاضای واحدهای دیگر زیر نظر هیئت تشخیص دانسته شده است . به نظر میرسد مفاد این ماده اگر بتواند تحقق پیدا کند در راستای «پیشگیری» که از اصول اولیه حقوق ورشکستگی است، گام نهاده است. ولی متاسفانه یا خوشبختانه این سوال مطرح میشود که واحد آگاهی بدون هماهنگی دستگاههای مختلف چگونه میخواهد به این هدف نایل شود، به خصوص با توجه به این نکته که در تجارت ملائت ظاهری شرط است و تجار با اعتبار خود کار میکنند و در آشفته بازار کنونی نیز به هر طریق ممکن در جهت حفظ اعتباربرمیآیند.
این اشکال و سوال شاید در مورد بنگاههای کوچک اقتصادی کمرنگ تر شود، ولی توجه به این نکته که چرخه اقتصادی کشور در دست بنگاههای غول پیکر اقتصادی است، چگونه میتوان به این مهم نایل آمد.
البته حقیقت این است که در دنیای امروز حقوق علمی پیرو شده و اقتصاد آن را به دنبال خود میکشد و به عبارت دیگر حقوق برای تحقق اهداف خود بستری لازم دارد که این بستر را اقتصاد فراهم میکند، ولی اگر اقتصاد خود درزنجیرهای دیگر باشد ،چارهای نیست.
اداره بازسازی با چهار رکن ۱ هیئت تشخیص ۲- واحد آگاهی ۳- واحد مراقبت ۴- واحد بازسازی از مزیتهای این پیشنویس است و در راستای همان هدف حفظ مؤسسه است که گفته شد. علاوه بر نکات فوق، لایحه قانون تجارت نقاط ضعف دیگری هم دارد که از جمله میتوان به مشخص نبودن چگونگی اجرای بعضی مواد در راستای حفظ بنگاه اقتصادی و رعایت اصل پیشگیری و نبود تضمین های کافی و مشخص در این زمینه اشاره کرد .
ضمنا معلوم نیست لایحه قانون تجارت در نیل به هدف های ان ،چگونگی هماهنگی دستگاه های مختلف کشور را تامین کردهاست.و بالاخره به عنوان یک ایراد جزئی باید به وضع اصطلاحات جدید (مدیر عملی و…..)اشکالات شیوه قانون نویسی و قانون گذاری(اشکالات عبارتی و درج مواد مکرر و ……)اشاره کرد[۲۴].
فصل دوم :مفهوم عجز از پرداخت دیون
در فقیه امامیه میان تاجر و غیر تاجر از جهت مقررات حاکم بر مدیون، تفاوتی وجود ندارد از همه آن ها به عنوان «مفلس »یاد شده است .
در حقوق موضوعه ،بین تاجر و غیرتاجر، از جهت مقررات حاکم بر عاجز از پرداخت دین ،قائل به تفکیک شده اند. به طوری که اشخاص تاجر تابع مقررات ورشکستگی (مواد۴۱۲ قانون تجارت به بعد )و اشخاص غیر تاجر تابع مقررات اعسار میباشند . ما نیز اشخاص مذکور را شناسایی و رابطه میان آن ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
مبحث اول :عجز از پرداخت دین در فقه و حقوق مدنی
با توجه به این که در خصوص عجز از پرداخت در فقه و حقوق مدنی تعاریف گوناگونی شده است ،لذا در این مبحث این مفاهیم را به طور مفصل شرح خواهیم داد،
گفتار اول :دین
« دین= بده ، بدهی ،ُمتعهَد به، آنچه که متعهد له صورت دادن آن را از متعهد میخواهد . خواه پول باشد خواه نه (ماده ۱۱۳۹ تا ۱۱۴۵ ق. م فرانسه ).در فقه دین عبارت است از استحقاق مالی بر ذمه کس دیگر . پس موضوع دین ممکن است کلی بر ذمه و یا عین خارجی میباشد .
ایفای دین، ایقاع لازم است . اصل در دیون موجل این است که اجل به سود بدهکار است . دین بی مدت را دین موجل گویند (=دین حال ) دین دیگری را بدون اذن او می توان داد . قرض اخص از دین است ، کسی که دین به ضرر اوست ،او را مدیون نامند و آنکه دین به سود اوست او را داین گویند و حق او را طلب خوانند ».[۲۵]
دین به معنای وام ، قرض ، وام مدت دار (آمده که )دیون جمع (آن است )[۲۶] .
بین دین و قرض فرق گذاشته شده است . قرض به مواردی اطلاق شده است که کسی که از دیگری پول نقد اخذ کند و بدین شکل به عهده گیرنده ، دینی میآیند که باید آن را اعاده نماید . براین اساس هر قرضی دین است ولی هر دینی قرض نیست (رابطه ی عموم و خصوص مطلق) . پس قرض از جنس همان چیزی است که ستانده شده است در حالی که دین اینگونه نیست . و این که بگوئیم به وی قرض دادیم بدان معنا است که به او چیزی داده شده که بدل آن از وی اخذ خواهد شد[۲۷] .
یکی از فقها دین را چنین تعریف کردهاست :«دین عبارت است از مال کلی ثابت در ذمه ی شخص برای دیگری و سبب آن یا قرض گرفتن است یا امور اختیاریه دیگر مانند قرار دادن دین در معامله ی مسلم یا سمن قرار دادن آن درمعامله ی نسیه یا اجرت در اجاره یا صداق در نکاح ویا عوض در طلاق خلق و غیر این ها و یا امور قهریه مانند موارد ضمانت ها و نفقه ی زوجه ی دائمه و نظیر این ها»[۲۸].
و همچنین دین این گونه هم تعریف شده است :«رابطه ی تعهد که بین متعهد و متعهد له پدید میآید ، سوی منفی این رابطه را دین (dettc )و سوی مثبت آن را طلب گویند.
همچنین در تعریف دین آمده است :«تکلیفی است که شخص نسبت به اجرای مفاد حق مالی دربرابر صاحب آن پیدا میکند [۲۹]».
واژه «دین » ویژه امور مالی است و وظیفه اشخاص را در امور غیر مالی ، حتی اگر ناطر به انجام دادن کاری باشد، تکلیف مینامند[۳۰] .
گفتار دوم :عجز
عجز در لغت به معنای ضعف ، ناتوانی ودرماندگی است و عاجز اصطلاحا به مدیون یا وام داری گویند که امکان تأدیه دین یا وام خود را نداشته باشد یا کسر در دارایی بیاورد و به عبارتی میزان دارایی او از دیون وی کمتر شده باشد ، لذا به نسبت آن کسری ، دچار عجز و درماندگی خواهد شد[۳۱].
گفتار سوم :افلاس
شارع مقدس افلاس را تعریف نکرده است لکن ،اهل لغت وفقها تعاریفی از آن به دست دادهاند.
بند اول :تعریف لغوی
افلاس باب افعال میباشد و از کلمه ی «فلس » اخذ شده و از آن به معنی پول سیاه و کم ارزش میباشد ، بی چیز شدن ، گویی که درهم های او پشیز گشته یا به جای رسیدن که گویند فلس ندارد .از دست دادن مال و ثروت و فقیر شدن[۳۲] .
در المنجد آمده است افلس :برای او مالی باقی نمانده است و منظور آن است همانا او دچار حالتی گردد که گفته شود فلسی برای او نیست پس او مفلس است .
در قاموس اللغه ، چنین آمده است :«هنگامی که گفته می شود«افلس الرجل » منظوراین است که مال خطیری در نزد شخص باقی نمانده باشد پس مثل این است که درهم های ارزشمند وی به پول سیاه و پشیز تبدیل شده باشد یا به حالتی دچار شود که گفته شود در نزد او بجز ناسره چیزی نیست [۳۳] ».
|
|