مازلوانسان سالم را انسان خواستار تحقق خود میداند و معتقد است که در همه انسانها تلاش یا گرایشی فطری برای تحقق خود یا خود شکوفایی وجود دارد . به نظر مازلو درجه رضایتمندی نیازهای اساسی به گونه ای مثبت با درجه سلامت روانی همبستگی دارد و ناکام گذراندن نیازها و تواناییها موجب بیماری افراد می شود.
انسان سالم کسی است که به بالاترین سطح نیازها دست یابد و لذا کسی که به مرحله تحقق خود رسیده باشد از سلامت برخوردار است. (شولتس و شولتس[۳۰]، ۱۳۷۷)
به نظر راجرز، نخستین شرط لازم برای تحول سلامت روانی توجه مثبت بی قید و شرط در دوران کودکی است. یعنی هنگامی که مادر، محبت و پذیرش کامل خود را بدون توجه به خود شکوفایی به معنای رسیدن به بالاترین سطح سلامت روانی به فرزند عرضه میکند، و این فرآیندی است که راجرز آن را کارکرد کامل می نامد. (همان منبع)
به نظر راجرز اشخاصی که دارای کارکرد کامل هستند یا خصایصی مانند گشودگی یا آزادی عمل نسبت به همه تجارب، گرایش به زندگی کامل در هر لحظه از هستی داشتن اعتماد به غرایز خود درباره یک موقعیت به جای اعتقاد به عقاید دیگران احساس آزادی در تفکر و عمل و برخورداری از خلاقیت سطح بالا مشخص میشوند (احمدی و بنی جمال، ۱۳۶۹)
راجرز شخصیت سالم را اینگونه تعریف میکند: شخصیت سالم روند است نه حالت بودن مسیر است نه مقصد تحقق خود روندی دشوار و گاه دردناک است تحقق خود بودن و غوطه ور شدن در جریان زندگی است.
در نگرش راجرز ویژگی آمادگی کسب تجربه به- زندگی هستی دار- اعتماد به ارگانیسم خود- احساس آزادی و خلاقیت مهم است.
راجرز دو نوع خویشتن واقعی و خویشتن آرمانی را نام میبرد. خویشتن آرمانی آن نوع خویشتنی است که در فرد وجود ندارد ولی فرد دوست دارد که به آن دست پیدا کند. هر چه خویشتن آرمانی به خویشتن واقعی نزدیکتر باشد فرد راضی تر و خشنودتر خواهد بود.
راجرز معتقد است افرادی که در جهت داشتن شخصیت سالم پیش میروند میخواهد آن چیزی باشند که هستند و مسئولیت آن را نیز به عهده می گیرند. وقتی چنین میکنند احساس میکنند که رفتارشان بیانگر خود واقعی آن ها است.
مهمترین مفهوم در نظریه راجرز خویشتن است که شامل ادراکات و ارزشهایی است که «من» را تشکیل میدهد. این خویشتن ادراک شده بر ادراک فرد از جهان و رفتار او تأثیر میگذارد. شخص سالم میتواند در دگرگونیهای جدی شرایط محیطی سازگاری بیشتری نشان دهد این گونه افراد از چنان خود انگیختگی و خلاقیتی برخوردارند که حتی با دگرگونیهای دردناکی چون جنگ یا بلایای طبیعی کنار میآیند (شولتس، ۱۳۶۹).
آلپورت از نخستین روانشناسانی است که توجه خود را به شخصیت سالم معطوف داشت به نظر وی افراد سالم، معقول و آگاهانه عمل میکنند از قید و بندهای گذشته آزادند. از نیروهایی که آن ها را هدایت میکند کاملاً آگاهند ولی میتوانند بر آن ها چیره شوند.
دیدگاه آلپورت درباره ویژگیهای شخصیت سالم، در هفت معیار مشخص می شود:
۱- گسترش مفهوم خود ۲- ارتباط صمیمانه با دیگران ۳- امنیت عاطفی ۴- ادراک واقع بینانه ۵- مهارتها و وظایف ۶- عینیت بخشیدن به خود ۷- فلسفه یگانه ساز زندگی.
شخص سالم میتواند به دیگران صمیمیت نشان دهد. تصور شخص نسبت به خود از اهمیت برخودار است. هر چه شخص با واقع بینی به خود بنگرد سلامت روان او مثبت تر و مورد قبول تر است. اشخاص سالم موانع را تحمل میکنند. تسلیم ناکامی نمی شوند بلکه برای دست یافت به همان هدفها با هدفهای دیگر که جایگزین ساخته اند شیوه های متفاوتی را که از ناکامی کمتری برخوردارند به کار می گیرند. شخصیت بالغ شخصیتی است که بتواند عینیت خود را نشان دهد و خود را بهتر بشناسد این مسئله مستلزم آگاهی به آنچه که شخص می پندارد هست و آنچه که واقعاً هست هر چه این دو تصور بهم نزدیکتر باشد فرد بالغ تر است. (شولتس و شولتس، ۱۳۷۷).
تصور آلپورت از شخصیت سالم حنبه دیگری نیز دارد که شاید متناقص به نظر برسد هدفهایی که شخص سالم آرزو میکند در نهایت دست نایافتنی است. هدف نهایی شخص را از هدفی فرعی بسوی هدف فرعی دیگر می کشاند اما خود این هدف تا لحظه مرگ همواره در آینده و دور از دسترس می ماند به نظر آلپورت اگر به هدف نهایی خود مایل شویم دیگر انگیزه ای برای فرد باقی نمی ماند فلسفه یگانه ساز زندگی، جهت داشتن است که همه جنبههای زندگی شخص را بسوی هدف یا هدفهایی هدایت میکند و به او دلیلی برای زیستن میدهد. بدین ترتیب به نظر آلپورت، داشتن شخصیت سالم بدون داشتن آرزوها و جهتی بسوی آینده نامیسر است (شولتس، ۱۳۶۹).
۲-۳- ۳- نظریه آدلر[۳۱]
دیدآدلر به انسان کل نگر، پدیده شناختی، غایت انگار و اجتماعی است.به عقیده او انسان سالم قادر است خود را از قید هدف های خیالی برهاند وبه هنگام لزوم با واقعیات روبرو شود (شفیع آبادی،۱۳۷۸) .
آدلر به انتخاب مسئولیت و معناداری مفاهیم در شیوه زندگی اعتقاد دارد و شیوه زندگی افراد را متفاوت میداند. محرک اصلی رفتار بشر، هدف ها و انتظار او از آینده است. هدف انسان نیاز به سازگاری با محیط و پاسخ گویی به آن است. فرد سالم به عقیده ادلر از مفاهیم و اهداف خودش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست، او جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد. روابط خانوادگی صمیمی و مطلوبی دارد و جایگاه خودش را در خانواده و گروههای اجتماعی به درستی می شناسد. همچنین فرد سالم در زندگی هدف مند و غایت مدار است و اعمال او مبتنی بر تعقیب این اهداف است. از ویژگی های دیگر سلامت روان شناختی این است که فرد سالم مرتباً به بررسی ماهیت اهداف و ادراکات خودش می پردازد و اشتباهاتش را برطرف میکند. چنین فردی خالق عواطف خودش است نه قربانی آن ها، آفرینش گری و ابتکار فیزیکی، از ویژگی های دیگر این افراد است. فرد سالم از اشتباه های اساسی پرهیزمی کند. اشتباه های اساسی شامل تعمیم مطلق، اهداف نادرست و محال، درک نادرست و توقع بی مورد از زندگی، تقلیل یا انکار ارزش مندی خود و ارزش ها و باورهای غلط میباشد (خدارحیمی،۱۳۷۴) .
۲-۳- ۴- نظریه اریک فروم[۳۲]
اریک فروم شخصیت انسان را بیشتر محصول فرهنگ میداند از نظر وی سلامت روانی بستگی به این دارد که جامعه تا چه اندازه نیازهای اساسی افراد را بر آورد میکند نه اینکه فرد تا چه اندازه خود را با جامعه سازگار میکند. در نتیجه سلامت روان پیش از آنکه امری فردی باشد مسئله ای اجتماعی است جامعه ناسالم بین اعضای خود دشمنی، بدگمانی ، بی اعتمادی می آفریند و مانع رشد کامل آن ها میگردد. در مقابل جامعه سالم به اعضای خود امکان میدهد به یکدیگر عشق بورزند. بارور و کارآمد و خلاق باشند و قوه تعقل و عینیت خود را بارور و نیرومند سازند. بستگی سلامت روان به ماهیت جامعه بدان معنا است که جامعه تعریف خود را از سلامت روان وضع میکند و این تعریف در زمانها و مکانهای مختلف تغییر مییابد. (شولتس، ۱۳۶۹).
انسان سالم از نظر فروم دارای جهت گیری بارور است. بدین معنا که استعدادها و قدرتهای خویش را به نحو سازنده به کار می بندد. این باروری در عشق، تفکر و وجدان اخلاقی انسان سالم بارز است. (همان منبع)