۱-۵ مروری بر چشم انداز تاریخی سرمایه فکری
سرمایه فکری در مزیت رقابتی و عملکرد سازمان ها در سال های اخیر نقش با اهمیتی پیدا کردهاست. ولی در حال حاضر حتی تعریف و روش اندازه گیری که مورد قبول عموم قرار گیرد، نیز وجود ندارد. طبق استاندارد ۱۷ ایران، یک قلم؛ هنگامی به عنوان دارایی نامشهود شناسایی می شود که:
با تعریف دارایی های نامشهود مطابقت داشته باشد و بهای تمام شده آن به گونه اتکاپذیر، قابل اندازه گیری باشد، هم چنین جریان منافع آتی دارایی به درون واحد تجاری محتمل باشد. قابلیت تشخیص؛ یکی از معیارهایی است که برای شناسایی دارایی نامشهود، باید محرز شود. به عبارت دیگر دارایی مورد نظر باید قائم به ذات خویش باشد. طبق همین استاندارد، یک دارایی هنگامی معیار قابلیت تشخیص را احراز میکند که یکی ازشرایط ذیل را داشته باشد:
جداشدنی باشد یا از حقوق قراردادی یا سایر حقوق قانونی ناشی شود، صرف نظر از این که آیا چنین حقوقی؛ قابل انتقال یا جدا شدنی از واحد تجاری یا سایر حقوق و تعهدات باشد یا خیر؟.
اصطلاح سرمایه فکری؛ اولین بار، توسط جان کنت گالبرایت(۱۹۶۹) بیان گردید. اونه تنها از سرمایه فکری به عنوان دارایی نامشهود یاد میکند، بلکه آن را فرایند ایدئولوژیک و ابزاری برای رسیدن به هدف میدانست. اولین انجمن علمی در رابطه با سرمایه فکری در سوئیس به سال ۱۹۸۸، شروع به کار کردهاست و این انجمن تأکید بر دانش در رابطه با دارایی های ایستا یعنی اختراعات، تفکرات، برنامه های کامپیوتری، حق الامتیازها و غیره که نشان دهنده ی سرمایه فکری میباشند، داشته است.[۴۵]
۱-۵-۱ پیشینه داخلی تحقیق
تحقیقات داخلی انجام شده در رابطه با سنجش سرمایه فکری و ارائه مدل های ارزیابی سرمایه فکری در سازمان ها و بررسی ارتباط آن با سایر متغیر ها را به طور اهم؛ به شرح زیر می توان، مورد اشاره قرار داد:
نمازی و همکاران(۱۳۹۰): به بررسی تجربی نقش اجزای سرمایه فکری در ارزیابی عملیات مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت و برای آزمون فرضیه های پژوهشی، از روش آماری داده های ترکیبی استفاده کرد. نتایج نشان داد که حتی پس از کنترل اندازه شرکت و ساختار بدهی، سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت، رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد و کارایی سرمایه انسانی با سود هر سهم نیز رابطه ی مثبت و معناداری دارد.
سینایی و همکاران(۱۳۹۰): به بررسی ارتباط بین سرمایه فکری وعملکرد شرکت پرداختند، آن ها نشان دادند سازمان هایی؛ دارای منابع استراتژیکی (انسانی،ساختاری و ارتباطی)هستند که رقبای آن ها فاقد آن منابع اند. بنابرین تفاوت در منابع، نقش مهمی را در سودآوری شرکت دارد.
رضایی و همکاران(۱۳۸۹): تأثیر سرمایه فکری در ایجاد ارزش افزوده اقتصادی را مورد بررسی و ارزیابی قرار دادند. آن ها به این نتیجه رسیدند که با افزایش سرمایه فکری شرکت ها، ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار آن ها افزایش مییابد. به عبارتی بین سرمایه فکری و ارزش افزوده اقتصادی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
همتی و همکاران(۱۳۸۹): به بررسی ارتباط بین سرمایه فکری با ارزش بازار و عملکرد مالی، شرکت های غیرمالی پرداختند. آن ها با بهره گرفتن از مدل پالیک، ارزش سرمایه فکری شرکت ها را محاسبه کردند و به این نتیجه رسیدند که بین سرمایه فکری با ارزش بازار و عملکرد مالی شرکت های غیرمالی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
مدهوشی و اصغرنژاد(۱۳۸۸): این تحقیق نیز حاکی از رابطه مثبت و معناداری بین سرمایه فکری و بازده مالی شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران میباشد. تحقیق مذکور به بررسی تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکت ها پرداخته است.
سیدعلی حسینی و همکاران (۱۳۹۲): به بررسی بررسی تاثیر عملکرد شرکت و مالکیت نهادی بر سرمایه فکری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند.یافته های بررسی ۷۳ شرکت در بازه زمانی ۱۳۸۱ الی ۱۳۸۹ حاکی از آن است که عملکرد شرکت با سرمایه فکری رابطه مثبت و معناداری دارد ولی بین مالکیت نهادی و سرمایه فکری رابطه معناداری مشاهده نگردید. رابطه مثبت و معنادار عملکرد شرکت با سرمایه فکری بیانگر آن است که بازار نسبت به شرکتهایی که عملکرد بهتری دارند واکنش مثبت نشان میدهد و این باعث افزایش تفاوت ارزش بازار و ارزش دفتری شرکتها میگردد
۱-۵-۲ پیشینه خارجی تحقیق
توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی(OCED)[46] از سال های ۱۹۸۲ در زمینه سرمایه فکری، مطالعات زیادی انجام شده است. درکشورهای اروپایی نظیر:هلند، نروژ، سوئد، دانمارک، ایرلند وغیره تحقیقات فراوانی صورت گرفته است.
بونتیس و همکاران[۴۷] (۱۹۹۸): در این سال، ارتباط بین سرمایه گذاری شرکت بر سرمایه فکری و عملکرد تجاری را مطالعه کردند، تحقیق وی ارتباط معناداری را بین سرمایه فکری و عملکرد تجاری شرکت ها نشان داد.نتایج او بر این ایده تأکید دارد که سرمایه گذاری منابع در کسب دانش،سبب افزایش ارزش شرکت می شود.
چن و همکاران(۲۰۰۴)[۴۸]: بر اساس تحلیل محتوای الگوهای اندازه گیری سرمایه فکری ارائه شده توسط محققان غربی، الگوی اندازه گیری کیفی برای سرمایه فکری با چهار عنصر سرمایه انسانی،سرمایه ساختاری، سرمایه نوآوری، و سرمایه مشتری، طراحی کردهاند. تحقیق تجربی این محققان، نشان میدهد که نه تنها همبستگی مثبت و چشمگیری بین عناصر سرمایه فکری وجود دارد، بلکه بین عناصر و عملکرد کسب وکار شرکت های مورد مطالعه آن ها نیز وجود دارد.
نگوگی و همکاران (۲۰۱۲)[۴۹]: به بررسی تأثیر سرمایه فکری بر شرکت های کوچک و متوسط کنیایی پرداخته است. نتیجه حاکی از این بود که سرمایه فکری و مهارت های مدیریت بر رشد شرکت های کوچک و متوسط کنیایی تأثیرگذار است و بین سرمایه فکری و عملکرد این شرکت ها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. عبداله و سوفیانا (۲۰۱۲)[۵۰]: به بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد شرکت های مالزی پرداختند. آن ها نشان دادند بین اجزای سرمایه فکری و عملکرد شرکت ها همبستگی مثبتی وجود دارد و در بین اجزای سرمایه فکری، سرمایه انسانی؛ قوی ترین همبستگی را دارد.
سباستین و همکاران (۲۰۰۷)[۵۱]: در تحقیقی به بررسی سرمایه فکری و عملکرد شرکت ها در کشور استرالیا پرداختهاند. نتایج به دست آمده، حاکی از ارتباط مثبت و معنادار، بین سرمایه فکری و عملکرد شرکت است.
فلاویو و همکاران (۲۰۰۶)[۵۲]: در تحقیق خود به بررسی اثراجزای سرمایه فکری شرکت ها بر معیارهای عملکرد مالی شرکت ها در بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ در بین شرکت های بزرگ برزیلی پرداختند. که نتایج
نشان داده است که بین اجزای سرمایه فکری شرکت ها و عملکرد مالی آن ها، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.