رفتار حرفه ای با مشتریان فقط به بخش صدور و خسارت خلاصه نمیشود، بلکه کارمندان حسابداری، تدارکات و بخشهای دیگر را نیز شامل میگردد و هدف آن است که کل اجزا و مجموعه یک شرکت بیمه رفتاری مشتری مدارانه داشته باشند.
چگونگی رفتار با مشتری عصبانی، تشخیص و شناسایی فرد متقلبی که قصد کلاهبرداری از شرکت بیمه را دارد، برخورد با یک مدیر و سرمایه گذاری که از سرمایه بیمه قابل توجهی برخوردار است و…. همه مستلزم آموزشهای حرفه ای و انتقال تجربیات کارکنان شرکت بیمه میباشد. وقتی سلیقه یک کارشناس در رسیدگی به خسارت اعمال میگردد و در تدوین ضوابط و دستورالعملها کلی گویی میشود بستر و فضا برای عدم رضایت مشتری فراهم میشود و افزایش کاغذبازیهای اداری، احاله زیان دیده به مراجع مختلف، گواهیها و استعلامهای متعدد و زمان گیر و … بر این نوع نارضایتیها میافزاید.
۲-۱-۱-۲- انتظارات مشتری
مصداقهای انتظارات مشتری از نگاه مدیریت کیفیت عبارتند از:
پاسخگویی، انعطافپذیری، کیفیت، مرغوبی، برخورد خوب (خوشقولی)، قیمت مناسب، تنوع کالا و خدمات، احترام، صداقت، خدمات پس از فروش، دسترسی آسان، اطمینان از پوششهای مناسب، تحویل به موقع کالا و خدمات، اطلاع رسانی مناسب، تبلیغات جذاب، آراستگی ظاهری فروشنده و شرایط آسان پرداخت، وفای به عهد و خوش قولی و…
۲-۱-۲- خدمات
خدمات شامل فعالیتهای نامحسوس و لمس نشدنی هستند و موجب منفعت و یا ارضاء خاطر میگردند اما مالکیت چیزی را نیز به دنبال ندارد. در بازاریابی، خدمات را به سه دسته خدمات قبل از فروش، خدمات حین فروش و خدمات پس از فروش تقسیم میشوند.(کاتلر و آرمسترانگ[۲۲]، ۱۹۹۱)
بیان مشترک تمام تعریف این است که منظور از سیستم خدماتی، اجرای نوعی فعالیت اقتصادی است که باعث تولید محصول نامحسوس میشود که دارای ارزش افزوده و یا مطلوبیت باشد.(فیضی پور، ۱۳۸۷)
خدمت، فرآیندی است که در تعاملات بین مشتریان و کارکنان، منابع فیزیکی، کالاها و یا سیستمهای ارائه کننده خدمت، روی میدهد تا راهحلی برای مسائل مشتریان باشد( لاولاک، ۱۳۸۶)
تعریف خدمت، بهدلیل تنوّع آن، همواره کار سختی بوده است. آنچه موضوع را پیچیدهتر میکند، این است که اغلب، بهدلیل غیر محسوس بودن بسیاری از داده ها و ستادهها، درک کردن روشی که خدمت در آن ایجاد و به مشتریان عرضه میشود، دشوار است.
در دنیای امروز، افراد در محیطی زندگی میکنند که به طور روزافزون به سوی اقتصاد مبتنی بر خدمات پیش میرود. دیگر خدمات بخش کوچکی از اقتصاد بهشمار نمیرود، بلکه به عنوان قلب ارزشآفرینی در اقتصاد مطرح است. دیگر خدمات به خدمات بیمهای، بانکی، پستی، بهداشتی و آموزش محدود نمیشود بلکه اغلب محصولاتی که خریداری میکنیم، عناصری از خدمت را نیز شامل میشوند. در واقع طیف وسیعی از کالاها برای داشتن مزیت رقابتی بر فعالیتهای مبتنی بر خدمت تکیه دارند (سیدجوادین و کیماسی، ۱۳۸۹).
مفهوم خدمت به مشتریان، شامل تعاریف جدیدی است؛ چراکه ارائه خدمات فقط به بخش کوچکی در ساختمان مرکزی شرکت اختصاص ندارد؛ بلکه کل سازمان از مدیران عالی تا کارکنان عادی، همگی در برآورده ساختن نیازهای مشتریان موجود و بالقوه نقشی برعهده دارند. حتی اگر فردی در موقعیتی نباشد که به طور مستقیم از مشتری حمایت کند، میتواند از کارمندانی که به مشتریان خدمت میکنند، پشتیبانی کند. بر اساس این نگرش، خدمت به مشتریان، شامل کلیه اموری است که شرکت به منظور جلب رضایت مشتریان و کمک به آن ها برای دریافت بیشترین ارزش از خدماتی که خریداری کردهاند، انجام میدهد. این تعریف جامع، همه چیز را دربر میگیرد. هر چیزی که اضافه بر خدمت هستهای، عرضه و موجب تفکیک آن از خدمات رقبا میشود، خدمت به مشتریان محسوب میشود (ونوس و صفائیان، ۱۳۸۴).
۲-۱-۲-۱- تفاوتهای خدمات با کالا
- نامحسوس بودن خدمات
خدمت برخلاف کالا که پیش از خرید ومصرف قابل دیدن، لمس کردن، چشیدن و بوییدن است، این قابلیتها را ندارد یا کمتر دارد و در نتیجه در خرید خدمت همواره نوعی ابهام،تردید، نگرانی و نااطمینانی وجود دارد و انسانها در فرایند تصمیم گیری خرید نمیتوانند با بهره گرفتن از حواس پنجگانه خود،خدمات را ارزیابی کنند. به همان اندازه که خریدار در خرید خدمت با ابهام روبرو میشود، فروشنده وبازاریاب نیز در فروش خدمت با دشواری روبرو است وبه همین دلیل میکوشد تا با عواملی دیگر از جمله عوامل فیزیکی و ظاهری مانند نیروی انسانی،مکان ومحل،تجهیزات و تاسیسات،عوامل مادی مرتبط باخدمت، بازاریابی وفروش خدمت را ساده تر ساخته ودادوستد را ممکن سازد
- ارتباط خریدار و فروشنده وتولید ومصرف هم زمان
بسیاری از کالاها توسط کسانی تولید میشود که هیچ گاه خریداران آنهارا نمیبینندو با آن ها ارتباطی ندارند و بین زمان تولید آن ها با مصرف مدتها فاصله دارد .
اما در خرید و فروش معمولاً ارتباطها مستقیم و نزدیک است وعرضه خدمت ومصرف آن همزمان است . البته همه خدمات یکسان نیستندو این ویژگیها نسبی است.کیفیت و مطلوبیت خدمات بستگی به نوع ارتباط خریدار و فروشنده خدمت وپذیرش یکدیگر دارد.برخورد مناسب کارمندان بیمه نسبت به یک مشتری وهر گونه ارتباط درست بین خریدار و فروشنده خدمت و پذیرش متقابل باعث میگردد تا کیفیت خدمت مطلوب تر و رضایت در مبادله بیشتر شود. نقش انسان ورفتار انسانی واحترام ورعایت عوامل انسانی و رفتاری دادوستد خدمات به مراتب حساس تر، مهمتر و مؤثرتر از دادوستد محصول است . توجه به نوع برخوردها ورفتارها، تسهیلات، امکانات و راهنمایی، مشاوره در مورد انواع پوششهای بیمه در محل نمایندگیهای بیمه و ایجاد شرایطی مناسب که اعتماد، آرامش، انگیزه وجذابیت و کششها را تقویت نماید از جمله نکات بسیار مهمی هستند که در بازار یابی خدمات بسیار نقش داشته و عدم توجه به هر یک از آن ها باعث فاصله بین خریدار و فروشنده و عدم رضایت وناخرسندی طرفین یا عدم انجام معامله میگردد.
۲-بی ثباتی کیفیت خدمات
با توجه به اینکه خدمت توسط انسانها عرضه میشود کیفیت آن تحت تأثیر حالات وروحیات وشرایط انسانها متغیر میباشد .ویژگی خریدار و فروشنده روی کیفیت خدمت تأثیر دارد.آموزش لازم برای ارائه خدمت واستاندارد کردن خدمت وتعهد به خدمت با انتظارات مشتریان از عواملی هستند که با عث حفظ کیفیت خدمات میشود.
۳-عدم امکان ذخیره سازی و انبار کردن خدمات