با توجه به مطالب فوق به چند راهبرد توسعه گردشگری که در مناطق مختلف جهان مورداستفاده قرار گرفته است اشاره می شود : یکی از انواع راهبردهای توسعه، “ایجاد تفریحگاه (استراحتگاه) برای جهانگردان ” است . یک تفریحگاه معمولاً دامنه وسیعی از خدمات و امکانات گردشگری از جمله امکانات تفریحی و استراحتی را ارائه میکند، کشورهای مختلفی از این نوع راهبرد استفاده نموده اند که از مهمترین آن ها می توان از راهبرد توسعه تفریحگاه مکزیک نام برد . از دیگر راهبردهای گردشگری می توان به راهبرد
توسعه گردشگری شهری اشاره کرد، شهرها غالباً گستره وسیعی از جاذبه های تاریخی، فرهنگی، بازار، رستوران ها، هتل ها و پارک های شهری را شامل م ی شوند . بسیاری از جاذبه ها و تسهیلات رفاهی شهری اساسًا برای خدمت به شهروندان توسعه یافته اند، از طرفی شهرها ممکن است دروازه ور ود و خروج گردشگران به کشور یا منطقه باشند و به عنوان پایگاهی برای گردشگرانی که به نواحی اطراف شهرها مسافرت میکنند، به حساب آیند .
این نوع راهبرد باید به دقت برنامه ریزی شود و احداث هتل ها و سایر تسهیلات گردشگری و جاذبه ها، باید به دقت عمل شود . امروزه احداث یا عمران مجدد برخی از نواحی شهری که در جهت استفاده جهانگردان و اوقات فراغت ساکنان آن ناحیه ها قرار میگیرد، امری متداول است . از دیگر راهبردها می توان به راهبرد “توسعه گردشگری روستایی” مانند آنچه که در کشور سنگال اجرا شده و راهبرد “توسعه گردشگری مذهبی” مانند کشور عربستان اشاره کرد (مدهوشی و ناصر پور، ۱۳۸۲: ۲۷).
۲-۷ موانع توسعه صنعت گردشگری
هر چند با توجه به شرایط هر کشور یا منطقه، موانع توسعه صنعت گردشگری متفاوت است، اما به طور کلی موانع عمده در اجرای برنامه های توسعه گردشگری عبارت است از:
الف) موانع سازمانی و ساختاری: نبود یک سازمان یا وزارتخانه مشخص به عنوان متولی صنعت که در نتیجه وجود سازما ن های موازی، باعث ناهماهنگی و تداخل وظایف فراوان میگردد. از طرفی وجود چند سازمان مختلف و عدم تدوین و اجرای یک برنامه جامع و یکپارچه برای توسعه گردشگری، این صنعت را با مشکلات عدیده ای روبرو میسازد.
ب) موانع فرهنگی اجتماعی: تفاوت های فرهنگی بین مناطق گردشگری و آگاهی کم میزبانان نسبت به نیازها و خواسته های گردشگران و از طرف دیگر عدم آگاهی گردشگران از فرهنگ میزبانان، ضمن بروز مشکلات عدیده، مانع عمده ای در گسترش صنعت گردشگری است. اغلب در نقاط و مکان های مختلف ساکنان یک محل یا افراد یک جامعه به علت ناآگاهی یا دیدن برخی اعمال از جهانگردان و همچنین تفاوت فرهنگی بین میزبانان و گردشگران از این صنعت برداشت ناخوشایند و منفی دارند، و یا کارکردن در بعضی از مشاغل مربوط به گردشگری از طرف افراد بومی مشاغل سطح پائین تلقی شده و ساکنان بومی حاضر به کار کردن در این مشاغل نیستند.
ج) موانع موجود در بازار: عوامل بازار مانند : سطح درآمد، هزینه سوخت، امنیت شغلی، عوامل فصلی و انگیزه های مسافرت، ارتباط مستقیم با گسترش صنعت گردشگری دارد. بیشتر عوامل بازار ازکنترل محل یا مقصد گردشگران خارج است، و توانایی این محلها در جذب گردشگر در بلندمدت، نیاز به برنامه ریزی و انعطاف پذیری دارد. بنابرین برای تدوین یک استراتژی باید تحقیقات جامعی از وضع بازار صورت گیرد.
د ) موانع آموزشی و کمبود نیروی انسانی متخصص: متأسفانه به علت جوان بودن این صنعت در اغلب کشورهای در حال توسعه نیروی انسانی متخصص مورد نیاز کم است و حتی مراکز آموزشی برای تربیت نیروی انسانی مورد نیاز هم وجود نداشته و یا بسیار محدود است.
ه) موانع زیربنایی: کمبود و نامطلوب بودن وسایل حمل و نقل مسافری، جاده های بین شهری، مراکز خرید، تأسیسات اقامتی، شبکه های آب، برق , مخابرات، فاضلاب و بهداشت در مناطق گردشگری یکی از موانع عمده توسعه به حساب میآید بنابرین توسعه صنعت گردشگری نیازمند یک مدیریت منسجم و کارآمد بوده که موانع و مشکلات را شناسایی کرده و توانایی اجرای استراتژی های تدوین شده را داشته باشد (مدهوشی و ناصر پور، ۱۳۸۲: ۲۷).
۲-۸ اثرات و کارکردهای گردشگری
گردشگری به دلیل ماهیت پیچیده خود میتواند تأثیرات مفید یا مخربی در بر داشته باشد. در اینجا به برخی نقش ها و کارکردهای گردشگری اشاره می شود:
- نقش اقتصادی گردشگری:
ایجاد اشتغال، کسب درآمد ارزی برای کشور میزبان و بهبود تراز پرداخت ها، افزایش درآمدهای مالیاتی از محل فعالیت های اقتصادی مرتبط با گردشگری ،ایجاد تعادل منطقه ای، تعدیل ثروت، دگرگون ساختن فعالیت های اقتصادی و سوق دادن درآ مد، از مناطق شهری به روستاها و بالاخره جلوگیری از برون کوچی روستاییان میتواند از جمله اثرات اقتصادی گردشگری باشد (صدر موسوی و دخیلی، ۱۳۸۴: ۱۲۹).
البته تاثیر گردشگری بر رشد اقتصادی کشور میزبان از طریق برخی عوامل تعدیل میگردد که به این عوامل در شکل زیر اشاره شده است.
شکل۲-۱ عوامل مؤثر در درجه ی اثرگذاری گردشگری بر رشد اقتصادی کشور میزبان
-
- افزایش اشتغال خارجیان در صنعت گردشگری کشور میزبان ، به خروج درآمدهای عمده ی ایشان از کشور به سوی موطن خود منجر می شود. از این رو، وجوه کمتری در اقتصاد کشور میزبان جریان مییابد و از اثرگذاری گردشگری بر رشد اقتصادی کاسته می شود.
-
- اگر منابعی که صرف ارائه ی خدمات و محصولات صنعت گردشگری در کشور میزبان شده اند، متعلق به این کشور نباشند، یا به عبارت دیگر این کشور در تولید و عرضه ی محصولات و گردشگری خود متّکی نباشد، آنگاه بخش قابل توجهی از وجوهی که گردشگران در آن هزینه میکنند، باید برای تأمین این منابع مجدداً از این کشور خارج شود. از این رو، هرچه درجه ی خود اتکایی صنعت گردشگری کشور میزبان بالاتر باشد درجه ی تأثیرگذاری فعالیت های مرتبط با این صنعت در اقتصاد ملی و منطقه ای بیشتر خواهد بود.
-
- هر اندازه اقتصاد ملی کشور میزبان گردشگری بزرگ تر باشد و سهم این صنعت در مجموع فعالیت های اقتصادی کشور و به تعبیر دقیق تر اقتصادی ، سهم ارزش افزوده ی صنعت گردشگری در تولید ناخالص ملی قابل توجه تر باشد که به طور متعارف این امر در اقتصاده ای کوچک تر خود را نشان میدهد، آنگاه درجه ی تأثیرگذاری تحوّلات در صنعت گردشگری بر رشد اقتصاد ملی بیشتر خواهد بود.
-
- جامعه ی توسعه یافته تر، دارای زیر ساخت های مناسب تری است. در چنین جامعه ای صنعت گردشگری با دیگر صنایع از تعامل بیشتر و منطقی تری برخوردار است. از این رو درجه ی توسعه یافتگی کشور میزبان با میزان تأثیرگذاری صنعت گردشگری بر رشد اقتصادی آن رابطه ی مستقیم دارد.
-
- افزایش سرمایه گذاری های بخش خصوصی و مخارج دولت برای گسترش زیر ساخت های اقتصادی – اجتماعی مورد نیاز صنعت گردشگری خود به گسترش و افزایش تولید ناخالص ملی با ضریبی فزاینده و به صورت تکاثری خواهد انجامید.