استفاده از راهبردهای فراشناخت در سازماندهی یادگیری نقش اساسی دارد. بر اساس نظریه فراشناخت، یادگیرنده تفکر خود را به شیوهای نظم میدهد و تحت نظارت و بازبینی خود در میآورد و بدین ترتیب فرایند تفکر را در اختیار و کنترل خود میگیرد. این تفکر فراشناخت یعنی اندیشیدن فرد درباره اندیشه خود و آگاهی از بازنماییهای ذهنی و درونی از واقعیتهای بیرونی و احساسیاش نه تنها در کنترل شخص یادگیرنده است، بلکه پژوهشگر و ارزشیاب بیرونی هم می تواند آن ها را مورد سنجش قرار دهد. بنابرین فراشناخت، مستلزم قضاوت یادگیرنده درباره نقاط قوت و ضعف خود در جهت اهداف یادگیری است (شکرالله، ۱۳۸۵).
مزایای آموزش و یادگیری فرایند مدار
-
- تأکید بر فرایند یادگیری به جای نتیجه گیری
-
- توجه به سطح آمادگی و تجارب قبلی یادگیرنده
-
- تأکید بر مشارکت فعال یادگیرنده در جریان یادگیری
-
- تأکید بر انگیزش های درونی
-
- تأکید بر پردازش اطلاعات و یادگیری معنا دار
-
- تأکید بر فعالیت های گروهی و یادگیری مشارکتی
- استفاده از راهبرهای فراشناختی(احمدی،۱۳۸۷).
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در آموزش و یادگیری فرایند مدار
در رویکرد فرایند مداری، فرایند یادگیری و چگونه آموختن مهمتر از بازده و نتایج یادگیری است. اولاً ارزشیابی به عنوان بخشی از فرایند آموزش و یادگیری جنبه مستمر و تکوینی دارد که به صورت تدریجی و مرحله به مرحله فرایند آموزش و یادگیری را از جنبههای مختلف مورد ارزشیابی قرار میدهد. ثانیاًً این نوع ارزشیابی مبتنی بر عملکرد یادگیرنده است که از طریق آن شیوه به کارگیری دانش ها، مهارت ها و نگرشهای فراگیران در جریان عمل مورد اندازه گیری و سنجش قرار میگیرد. این نوع ارزشیابی به صورت طبیعی و در همان زمانی که یادگیری در حال اتفاق افتادن است، انجام میگیرد.
معلم از مقایسه دانش آموزان با یکدیگر و ایجاد رقابت میان آنها پرهیز می کند. او می کوشد تا وضعیت فعلی هر دانش آموز را با وضعیت وی در گذشته مقایسه کند و از این طریق فرصتهای آموزش و یادگیری بهتر و مناسبتری برای فراگیران خود فراهم کند. ارزشیابی فرایند مدار حالتی طبیعی و غیر رسمی دارد. به همین جهت در جلسات امتحانی مواردی مانند ترس و اضطراب از امتحان، محدود بودن زمان پاسخگویی به سوالات، تقلب، تأکید بیش از حد به نمره، رقابت کشنده میان فراگیران و مقایسه آنها با یکدیگر، به شدت کاهش مییابد و در این نوع ارزشیابی معلم فرصت مییابد تا با عادات گوناگون یادگیری فراگیران و نحوه عملکرد آنها در موقعیتهای مختلف آموزش و یادگیری آشنا شود و از طریق دریافت بازخوردهای مناسب برای کیفیتبخشی بیشتر به روشهای آموزش خود و نحوه یادگیری فراگیران اقدام کند(سیف،۱۳۸۵). این نوع ارزشیابی از تنوع ابزارها برخوردار است. مانند ارزشیابی عملکردی، ثبت مشاهدات، فهرست وارسی رفتار، معیارهای درجهبندی، آزمونهای عملکردی، پوشه کار، پروژه، نگرش سنجها، تکالیف و تمرینهای درسی، واقعه نگاری و … .
ضرورت تغییر نظام ارزشیابی در ایران
روشهای فعلی ارزشیابی عمدتاًً بر مبنای پاسخدهی سطحی به انتطارات هنجاری (مقایسه افراد با هم، بدون توجه به تفاوتهای فردی و ویژگیهای مناطق مختلف) مسئولین تبدیل شده است. علاوه بر آن این گونه آزمونها (تشریحی، محدود پاسخ یا عینی از نوعی که در مدارس رایج است و عمدتاًً پاسخهای همگرا دارند و سطوح بالای یادگیری را نمی سنجند) در بهترین حالت ممکن طراحی و تدوین، قادر به سنجش ابعاد مختلف رشد دانش آموزان نیستند. به طور کلی روشهای فعلی اطلاعات لازم و کافی درباره میزان دانستنیها، نگرشها و ارزشها و مهارت های دانش آموزان در اختیار ما قرار نمیدهند. بنابرین وسیله مناسب برای کشف نارسایی یادگیری دانش آموزان و هدایت مستمر آن محسوب نمی شود (کلهر، ۱۳۸۵).
یکی از مهمترین عوامل مؤثر در اصلاح نظام آموزش – یادگیری هر کشوری و ایجاد تغییر بنیادی و پایه در کیفیت تدریس – یادگیری مدرسهای، کیفیت نظام آموزشی، کارآمدی آن و نیل به اهداف آموزشی – اجتماعی، توسط نظام ارزیابی و اندازه گیری تحصیلی، معین میگردد. برای اصلاح آموزش نیز میبایست به مقوله ارزیابی توجه نمود. اهمیت خرده نظام سنجش و ارزشیابی در نظام آموزش کشور تا حدی است که برخی از کارشناسان و صاحبنظران معتقدند یکی از مهمترین عوامل بازدارنده اصلاح و بهبود، نظام سنجش و امتحانات آن است. علت و چرایی این تأکید را باید در نقش و جایگاه آزمون و ارزیابی در مجموعه آموزش جستجو نمود. تا آنجا که تغییر و اصلاح معنادار در نظام آموزشی را اصلاح خرده نظام سنتی و غیر علمی امتحان و آزمون مدارس می دانند (خلخالی به نقل از فراهانی، ۱۳۸۳، ص ۵۱).
تغییرات نظام ارزشیابی کلاسی در جهت بهبود فرایند یادگیری دانش آموزان و توجه هر چه بیشتر به فرایندهای عالی شناختی و فراشناختی امری است که امروزه بیش از هر زمانی مورد توجه کشورها قرار گرفته است.
بررسی نظام ارزشیابی کشورهای مختلف جهان نشان میدهد استفاده از کارنامه توصیفی امری رایج و دارای سابقهای طولانی است. در کشور فرانسه روش نمرهگذاری استفاده از طیف با عبارات توصیفی: بالاتر از استاندارد، مطابق با استاندارد، ناسازگار با استاندارد و … میباشد. در آلمان شش مقوله و یا طیف و در ژاپن استفاده از پنج مفهوم همراه با جملات توصیفی است. خلاصه اینکه در بسیاری از کشورهای مختلف جهان، کارنامه فقط نمرات خام را شامل نمیگردد و تمامی فعالیتها و مهارت ها و نگرش کودک، توصیف و ارزشیابی می شود. ارائه نمره صرف ضمن ایجاد رقابت و اضطراب، یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را تحتالشعاع قرار داده، و با ایجاد افسردگی، بخش زیادی از منابع و استعدادهای بالقوه انسانی و اقتصادی را تلف می کند. برخورد معلمان و ارزش بیش از حد قائل شدن به امتحان و تکرار بیهوده آن و استفاده ابزاری از آن باعث ایجاد دلسردی از تعلیم و تربیت و امتحان با این سبک و سیاق، نقطه پایان یادگیری و نوعی رهایی از درس و تحصیل محسوب می شود (محقق معین، ۱۳۸۲).
الگوهای ارزشیابی سنتی، برای سنجش عملیات آموزشی – یادگیری نارسا است و از فضای پویا و در حال بازسازی مدارس حمایت نمیکند. این الگوی ارزشیابی، معلمان را درگیر توسعه توانمندیهای خویش و گسترش دانشجمعی مدرسه نمیسازد. احتمالاً بیتوجهی به نقش تعیینکننده ارزشیابی در تهیه بازخورد برای شاگردان و معلمان که به توانمند شدن آنان و افزایش تأثیر روشهای تدریس و یادگیری منجر می شود، سبب این نارسایی میباشد.