پیروان مدل پیشگیری اجتماعی (اصلاحی)بر این عقیده اند که از طریق شناخت علل جرایم (اعم از فردی واجتماعی) و برطرف کردن آن ها با انجام اصلاحات فردی واجتماعی مثل درمان بیماریها و نارساییهای جسمی و روحی و تبیین و بالابردن ارزشهای اجتماعی و ثبات و وابستگی به آن ها، تقویت نهادهای اجتماعی مثل خانواده، مدرسه، توسعه و تعالی فرصتهای اقتصادی، تحصیلی، تفریحی، مسکن و امثال این ها می توان از بروز جرایم جلوگیری کرد و نهایتاًً افراد را از غرق شدن یا کشیده شدن به سوی جرایم نجات داد. افتخار این طرز تفکر با تمامی گرایشات آن در این است که مدعی مبارزه با علت و خشکاندن ریشه جرایم است. در این رویکرد، به رغم وجود زاویه دید کاملاً متفاوت به جرم و مجرم، همه جرایم معلول یک سری عوامل شناخته شده فرض شدهاند و بنابرین مثل رویکرد پیشگیری کیفری، همه انواع جرایم را با یک روش قابل پیشگیری فرض میکند، هرچند شیوه ها و ابزار آن تا اندازهای متفاوت است.
۲-۵-۳-توسعه علمی جرایم و پیشگیری
در این قسمت ابتدا به تعریف جرم می پردازیم.
۲-۵-۳-۱-جرم به عنوان یک معضل
در هر فرهنگی، افراد، انواع مختلفی از رفتارهایی را که باید در موقعیتهای مختلف انجام دهند، از طریق نهاد خانواده، رسانه ها و … میآموزند و شکل هر رفتاری، معین می شود، مثلاً سلام کردن به عنوان یک هنجار، جامعه به افراد خود یاد میدهد که در چه مکانهایی و به چه کسانی باید سلام کرد و شکل سلام کردن و معنی عینیت یافته آن را یاد میدهد. حال اگر به رفتارهای مردم توجه شود، رفتارهای مشترک بین اکثریت و شکلهای تقریباً ثابت آن رفتارها را میتوانیم پیدا و نحوه و چگونگی آن ها را مشخص کنیم. به چگونگی رفتار که به وسیله کنشگران اجتماعی یا اکثریت آن ها رعایت میگردد، قاعده رفتاری میگوییم. قاعدههای رفتاری از روانفرد مستقل بوده و قائم به اجتماع افراد هستند. لذا پدیده های اجتماعی میباشند. حال به این قاعدههای رفتار که از طرف جامعه و فرهنگ آن، به همه افراد آموخته شدهاند و توقع اجتماعی هم این است که همگان آن را رعایت کنند، در اصطلاح جامعهشناسی هنجار و یا الگوی عمل میگویند(صدیق اورعی: ۱۳۸۵، ۲۵).
هنجارها یا الگوهای عمل را از این حیث که چه کسی ضامن اجرای آن ها است، به سه دسته تقسیم میشوند:
دستهای که به طور رسمی و مدون در جامعه وجود دارد و سازمان های رسمیجامعه، مراعات آن را تضمین کردهاند که اصطلاحاً قانون نامیده میشوند. دسته دیگر به صورت احکام شرعی بیان شده و ضامن اجرای آن ها خداوند متعال است. این دسته از الگوهای عمل، خود به چهار دسته کلی واجبات، محرمات، مستحبات و مکروهات تقسیم میشوند. دسته سوم از هنجارها، که مردم یا آحاد یک جامعه، ضامن اجرای آن هستند، هنجار( به معنی خاص) نامیده می شود. این دسته، از حیث شدت و ضعف کنترل اجتماعی، به دو دسته آداب اجتماعی و عادات اجتماعی تقسیم میگردد. آداب اجتماعی به قاعدههای رفتاری پذیرفته شدهای اطلاق میشود که جامعه زیر پا گذاشتن آن ها را تحمل نمیکند. «گراهام سامنر» از این دسته به عنوان میثاق(عرف) اجتماعی یاد میکند. عادت اجتماعی به قاعدههای رفتاری اطلاق میشود که توسط اکثریت افراد جامعه رعایت میشود، اما جامعه در قبال تخلف از آن، بردباری نشان میدهد. اکنون بر حسب این که هنجار به کدامیک از تعاریفی که در بالا ارائه شد، محدود شود، نابهنجاری را میتوان به سه دسته کلی تقسیم نمود:
۱-معصیت
۲-جرم
۳-کجروی
معصیت: به اعمالی که بر خلاف هنجارهای دینی( احکام شرعی)صورت گرفته باشد، معصیت گفته میشود که خود بر دو نوع است:
الف. ترک واجبات: اعمالی که بر خلاف بایدهای دینی صورت گرفته است، مانند نماز نخواندن.
ب. ترک محرمات: اعمالی که بر خلاف نبایدهای دینی صورت گرفته است، مانند تهمت زدن.
در این دسته از ناهمنوایی، مجازات کننده اصلی خدا است. گرچه ممکن است بواسطه تبدیل هنجارهای دینی به فرهنگ و قانون، مردم و نمایندگان حکومت نیز به اعمال مجازات متخلفین از هنجارهای دینی بپردازند(حیدری چروده:۱۳۸۳، ۱۵۴).
کجروی: کجروی عبارت است از رفتاری که به طریقی، با انتظارهای رفتار مشترک اعضای یک جامعه، سازگاری ندارد و بیشتر افراد جامعه، آن را ناپسند و نادرست میدانند(ربانی و شاهنوشی:۱۳۸۰، ۸۴).
نیکگهر، کجروی را فرایندی میداند که طی آن، افراد از مدار مراقبت اجتماعی و الگوهای بهنجارخارج میشوند. اشخاصی که مطابق الگوهای رفتاری معمول، متداول و بهنجار عمل نمیکنند، نابهنجار یا کجرو نامیده میشوند (نیکگهر: ۱۳۶۹، ۳۴۹).
آبراکرامبی نیز در تعریفی مشابه، رفتار کجروانه را هر گونه عدول از حالت معمول که در اجتماع مورد نهی باشد، تعریف میکند(آبراکرامبی:۱۳۶۷، ۱۱۶).
کوئن نیز معتقد است هر گونه رفتاری که با چشمداشت های جامعه یا گروه معینی در داخل جامعه تطبیق نداشته باشد، انحراف یا کجروی نامیده میشود. انحراف به دوری جستن از هنجار اطلاق میشود و زمانی رخ میدهد که یک فرد یا یک گروه، معیارهای جامعه را رعایت نکند(کوئن:۱۳۸۰، ۱۶۰).
یکی از نشانه های بارز کجروی، برآورده نشدن انتظارت متعارف نقشهایی است که شخص، متصدی و ایفاگرآنها است و از یک نقش اجتماعی انتظار میرود نیاز خاصی را تامین و در راستای هدف شناخته شدهای عمل کند. همین برآوردن یا برآورده نکردن انتظارات متعارف و عمل کردن یا نکردن در راستای هدف شناخته شده، معیاری است برای تشخیص معنای فرهنگی همنوایی وکجروی( نیکگهر: ۱۳۶۹، ۳۵۱).