عوارض ناشی از این مشکل (میل به طلاق)، سبب افزایش طلاق در جامعه و بروز نشانه نارضایتی در همسران است؛ زیرا حتی اگر همسرانی که میل به طلاق در آن ها وجود دارد، به
دلایلی قادر به طلاق نباشند و به اجبار زندگی زناشویی خود را تحمل کنند، این نارضایتی کم کم روابط آن ها را به سردی میکشاند و در پی آن اثرات مخربی بر خانواده خواهد گذاشت. در این میان فرزندان نیز درگیر این مسائل میشوند و پیامدهای ناگوار آن به احساس ناامنی، آشفتگی عاطفی و اضطراب در آنان میانجامد و می تواند بر سلامت جسمانی و روانی انان در آینده نیز اثرات جبران ناپذیری بگذارد. در صورتی که همسران دلیلی برای ماندن در زندگی مشترک نداشته باشند نیز طلاق روی میدهد که اثرات نامطلوب آن روی فرزندان بر کسی پوشیده نیست. بنابرین به منظور کاهش آسیبهای این پدیده، توجه ویژه به آن از اهمیت بالایی برخوردار است.
از آنجا که برخی از واژگانی که در ارتباط با طلاق وجود دارد ممکن است ذهن مخاطبان را مخدوش سازد. در ادامه به این مقوله پرداخته می شود.
طلاق: در نظامهای حقوقی بر انحلال یک رابطه زناشویی رسمی وقانونی در زمانی دلالت دارد که هر دو طرف در قید حیاتند وپس از وقوع آن می توانند بار دیگر ازدواج کنند.
انحلال زناشویی: مفهوم وسیعی است که طلاق یکی از اسباب آن است. مرگ یکی از دوهمسر، متارکه وفسخ ازواج شکلهای دیگری از انحلال زناشویی است.
انفصال : به معنای جدایی فیزیکی زن و شوهر از یکدیگر است و غالباً جنبه ی قانونی و رسمی ندارد. در برخی از کشورهای غربی شکلی از انفصال قانونی وجود دارد که معمولا پیش از طلاق
فصل دوم: پیشینه پژوهش
رخ میدهد وآن از این قرار است که هر دو همسر توافق میکنند که در اقامتگاه های مجزا به سر برند.
متارکه: به معنای انحلال اجتماعی ازدواج، زمانی رخ میدهد که یکی از دوهمسر، دیگری را به مدتی طولانی ترک کند و یا ازوی دوری می کند.(کری، جیبو و شویریان، ۱۹۹۷، به نقل از بستان، ۱۳۸۸).
۲-۱-۳-۶- دام های روانی طلاق
بسیاری از هیجان های روانی ناشی از میل به طلاق اجتنابناپذیر است و برخی از آن ها بیمورد است(مک کی و همکاران، ۲۰۰۵). بسیاری از افراد با گیرافتادن در دامهای شناختی و رفتاری ناشی از طلاق، بر درد و رنج خود میافزایند. دامهای شناختی، افکار عادی و پیوستهای است که نگرانی، افسردگی و خشم فرد را برمیانگیزد.
دامهای رفتاری شامل روشهای متداول برای مقابله با طلاق و بهت و شوک ناشی از آن است که مضر است در ادامه این دامها بیان می شود(مک کی و همکاران، ۲۰۰۵).
۲-۱-۳-۶-۱- دامهای شناختی
آرون بک بنیان گذار شناخت درمانی معتقداست که هیجانها زاییدهی افکار است. انسانها پیوسته رویدادهای جهان را تعبیر می کند و بر هر رویداد و تجربه، برچسبی میزند. تعبیر و تفسیرهای فرد در مورد رویدادها و حوادث، ناشی از گفتگوهایی است که فرد با خویشتن دارد و شامل افکار خود کار است. که در شکل مقابل نمونه هایی نشان داده شده است:
الف: ذهنخوانی: فردی که میل به طلاق دارد اغلب از ذهن خوانی استفاده می کند تا واکنش اقوام و دوستان را حدس بزند.
ب: انتخاب گزینشی: در این مورد فرد به جای آنکه ابعاد شخصیت فرد مقابل را در نظر بگیرد فقط به ویژگی منفی او توجه میکند.
ج: تعمیم افراطی: کسانی که در گفتگوی درونی خود از کلمات همه، هرگز، هر، همیشه، هر کس، هیچ کس و هیچ چیز استفاده میکنند.
د: اغراق کردن: افراد مطلقه یا در معرض طلاق اغلب ترسها و ناکامی خود را اغراق میکنند چنین افرادی معمولا از کلماتی مانند: وحشتناک، نمیتوانم تحمل کنم، استفاده میکنند.
ه:سرزنش خود: این افراد فقط خود را مسئول رنج همسر و شکست زندگی میبینند. و احساس گناه میکنند.
فصل دوم: پیشینه پژوهش
و: مقصر دانستن دیگران: این افراد دیگران را مسئول رنج و شکست خود میبینند.
۲-۱-۳-۶-۲- دامهای رفتاری
زوجین متقاضی طلاق هنگامی که با درخواست طلاق از طرف مقابلشان روبرو میشوند رفتارهایی را انجام می دهند که احساسات منفی آن ها را تشدید می کند که به این رفتارها دامهای رفتاری گفته می شود. که در شکل مقابل نشان داده شده است:
الف : گوشهگیری و انزوا: در زمان طلاق ممکن است از اطرافیان دست بکشند.
ب : گرایش به مواد مخدر: ممکن است فرد برای کاهش تنش روانی به مواد روی آورد.
ج : بیعلاقگی به محیط کار و خانواده: این افراد هیچ گونه میلی به تغییر محیط کار و… ندارند.
د: نشاندادن رفتارهای پر خطر: مانند خود زنی، شکستن وسایل منزل یا سوزاندن وسایل
ه: دست زدن به حساب بانکی طرف مقابل
و: درگیر ساختن فرزندان: زن با شوهر به هر طریقی ممکن است از فرزندان برای کاهش با افزایش تنش استفاده کند.
۲-۱-۳-۷- عوامل مؤثر بر میل به طلاق
در بررسی علل طلاق فهرستی بی پایان وجود دارد. تقریبا همه مسائل مورد اختلاف و تضادهای موجود در اجتماع، می تواند علل طلاق باشد. هنوز بسیاری از پیوندهای زناشویی به وسیله دیگران و با دخالت و گاهی اجبار دیگران برقرار می شود. هر چند اصل بر انتخاب و تصمیم خود طرفین است اما محیط و اطرافیان و خانواده ها، مستقیم و غیرمستقیم، در این امر دخالت دارند امروزه پیوند زناشویی به شیوه های بسیار متنوعی ایجاد می شود. لذا طلاق پیامدهایی هم برای فرد و هم برای جامعه دارد.
عوامل مختلفی منجر به تصمیم گیری برای طلاق می شود که یانگ و لانگ(۱۹۹۸) آن را به دو دسته تقسیم میکنند:
الف)عوامل فشارزای درونی: وقتی یکی از همسران در زیر فشار درونی قرار گیرد، تصمیم به طلاق میگیرد. این فشارها ممکن است از طریق برآورده نشدن نیازها یا اهداف، شیوه های مقابلهای ضعیف، مدیریت حوادث زندگی یا ناتوانی در انتقال احساسات به همسر صورت بگیرد.
فصل دوم: پیشینه پژوهش
ب)عوامل فشارزای بیرونی:این فشارها شامل فشارهای شغل، اجتماع و خانوادهی گسترده است. صفایی(۱۳۷۲)معتقد است که طلاق پدیدهای است که علل مختلفی دارد و این علل همانند زنجیرههایی به هم متصل هستند که باعث بروز طلاق میشوند.گاتمن و لوینسیون[۴۵]
(۲۰۰۲) به علل جامعهشناختی، جمعیتشناختی و روانشناختی مؤثر بر وقوع و افزایش تمایل به طلاق اشاره کرده اند این عوامل عبارت اند از:
۱. ازدواج در سنین پایین: آمار طلاق در بین دخترانی که در سنین ۱۷-۱۴سالگی ازدواج میکنند دو برابر بیشتر از دخترانی است که در سنین ۱۹-۱۸سالگی ازدواج میکنند و نیز بین کسانی که در سنین ۱۹-۱۸سالگی ازدواج میکنند ۴۵درصد بیشتر از کسانی است که در
سنین ۲۰ سالگی ازدواج میکنند. این آمار نشان میدهد که فشار ناشی از اضطراب و هیجانهای دوران نوجوانی با مشکلات زندگی مشترک در هم میآمیزد و خیلی زود زن و شوهر به پای میز طلاق میکشاند(جنوبی،۱۳۸۸ ، باس و شاکلفورد[۴۶]،۱۹۹۸).
۲-تقا بل سنت و مدرنیته
جامعه در حال گذرا به دنیای مدرن و چرتاب از دنیایی کهن به دنیایی جدید است. هنجارهای متفاوت، سردرگمی خاصی را در روابط زن و مرد به وجود آورده است. و این موضوع باعث باعث تضاد بین زن و شوهر شده است. در جامعه ما مردها دچار نوعی سردرگمی نقش هستند.
۳-عدم تفاهم شناختی عقیدتی