۱٫ استفاده از اطلاعات مربوط به مشتری
۲٫ توسعه استراتژی بازارگرایی
۳٫ اجرای استراتژی بازارگرایی
دی[۷۳] در سال ۱۹۹۴ مفهوم بازارگرایی را شامل یک فرایند یادگیری چند مرحله ای میداند که شامل مراحل زیراست:
۱٫ کنکاش اولیه
۲٫ دستیابی به اطلاعات
۳٫ توزیع و پخش اطلاعات
۴٫ تفسیر و بهکارگیری اطلاعات
۵٫ ارزیابی نتایج
تحقیقاتی که ذکر شد، دو مسیر فکری را طی میکنند:
۱٫ برحسب ماهیت اطلاعات که مربوط به مشتریان و رقبا است
۲٫ برحسب میزان استفاده از این اطلاعات
در ادبیات بازارگرایی تأکید بر موارد زیر صورت گرفته است:
۱٫ دست یابی به اطلاعات مربوط به رقبا و مشتریان
۲٫ توزیع و پخش اطلاعات فوق درسرتا سر سازمان و بین بخشها
۳٫ تفسیر و تحلیل اطلاعات توزیع و پخش شده
۴٫ استفاده از اطلاعات تفسیر و تحلیل شده دربرنامه ریزی استراتژیک(خدیجه حاجی جلیلی،۱۳۹۰).
رفتارشرکتهای بازارگرا
شرکتهای بازارگرا دارای مزیت رقابتی در سرعت پاسخگویی به نیازهای بازار و مشتریان هستند و در پاسخ به فرصتها و تهدیدات بازار اثربخش عمل میکنند. ارزش محوری در بازارگرایی این است که سازمان را در مقابله با شرایط تجاری آماده میسازد و میتواند اطلاعات جدید را از بازار به دست آورده و خود را آماده پاسخگویی به نیازهای بازار نماید. این نوع فرهنگ بازارگرایی زمانی برای سازمان دارای مزیت رقابتی است که با ارزش بوده، نادر باشد و مشکل بتوان آن را تقلیدکرد. (اسلاتر،۲۰۰۱).
اسلاتر[۷۴]در مقالهای تحت عنوان›› بازارگرایی درآغاز هزاره جدید‹‹به دونوع رفتار در بازارگرایی اشاره دارد (اسلاتر، ۲۰۰۱).
۱٫ رفتارهای سنتی در شرکتهای بازارگرا (بازارگرایی سنتی): ظهور نسل اول بازارگرایی
۲٫ رفتارهای مدرن در شرکتهای بازارگرا (بازارگرایی مدرن): ظهور نسل دوم بازارگرایی
رفتارهای سنتی بازارگرایی: نسل اول بازارگرایی
شرکتهایی که رفتارهای سنتی بازارگرایی دارند، بر شناخت نیازهای آشکار مشتریان در بازار توجه دارند و اقدام به ساخت کالاها و خدماتی میکنند که بتواند آن نیازها را برآورده سازند. شرکتهای بازارگرا با بررسی مشتریان، شناخت خودشان را نسبت به خواستههای مشتریان افزایش می دهند و میتوانند کالاها و خدمات جدید را به تناسب بازار و مشتری ارائه دهند. شرکتهای بازارگرایی سنتی ارتباط نزدیک با مشتریان مهم و ویژه خودشان دارند تا بتوانند بصیرت عمیقتر نسبت به مطلوبهای آنان داشته باشند. این رفتار با این مشکل روبروست که بیشتر تمرکز بر پاسخگویی بیش از حد نیازهای فعلی مشتریان دارد و به صورت انفعالی عمل میکند و به دنبال یادگیری غیرمنتظره است. مدیران فقط آنچه را میبینند که در منظر مشتریان جاری آنان قراردارد و به ماورای آن توجه ندارند (آنچه را که هست میبینند نه آنچه را که باید باشد). عیب این نوع رفتار بازارگرایی این است که باعث اضمحلال توانایی شرکت درنوآوری میشود. این نوع رفتار، تهدیدی برای شرکت محسوب میشود. این شرکتها از تحقیقات بازاریابی سنتی استفاده میکنند و هدف تحقیقات بازاریابی سنتی بر تشریح نیازهای آشکار مشتری تأکید میورزد. در صورتی که بسیاری از نیازها شناخته شده یا آشکارنیستند. شرکتهای بازارگرایی سنتی برای دستیابی به مسائل و مشکلات مشتریان از سنجش رضایت مشتری استفاده میکنند. از طرفی شاخصهای سنجش رضایت مشتری، شاخصهای غیرقابل اعتمادی هستند که اکثر اوقات نتایج ضعیفی داشته است و نمیتوان آن را با ارزش و رضایتمند توصیف کرد. مشکل دیگر سنجش رضایت مشتری این است که شاخصهای عملکرد استراتژیک چون موفقیت محصول جدید، یادگیری سازمانی را نادیده میگیرد. افق زمانی شرکتهای بازارگرایی سنتی کوتاه مدت بوده و تمرکز بر اهداف کوتاه مدت دارند. افق زمانی کوتاه مدت را میتوان در توسعه فرآیندها و محصولات جدید دید(حاجی جلیلی،۱۳۹۰).
رفتارهای مدرن بازارگرایی: نسل دوم بازارگرایی
نسل دوم شرکتهای بازارگرا خود را متعهد به شناخت نیازهای اظهار شده و نشده مشتریان، تواناییها و برنامه های رقبا و ارزیابی اطلاعات بازار میکند. این شرکتها به طور پیوسته از طریق آگاه ساختن سازمان و هماهنگی فعالیت بخشهای سازمان با یکدیگر به ایجاد ارزش برتر برای مشتریان میپردازند. این سازمانها به طور وسیع بازار را کنکاش میکنند، افق زمانی بلندمدت دارند و بیشتر در بازار نفوذ دارند. تکنیکهای تحقیقاتی نسل دوم شرکتهای بازارگرا بسیار شبیه به تکنیکهای تحقیقاتی نسل اول شرکتهای بازارگرا است. البته نسل دوم شرکتهای بازارگرا از تکنیکهای دیگری برای شناخت نیازهای آشکار نشده مشتریان استفاده میکنند. مثلاً آن ها از نزدیک استفاده مشتری را از محصولات و خدمات مشاهده میکنند و با مشاهده آن، اطلاعات لازم را از نیازهای مشتریان به دست میآورند که این اطلاعات به شیوه تحقیقات سنتی به دست نمیآید. در بازارگرایی مدرن،شرکتهای بازارگرا با مصرف کنندگان بالفعل و بالقوه ارتباط نزدیک دارند و مصرف کنندگان را مشتریان بالقوه یا بالفعلی میدانند که دارای نیازهای ارضا نشدهای هستند که نحوه برآوردن آن را در بازار مورد مقایسه قرار داده و راه حل مطلوب جهت برآوردن آن نیازها را از شرکت انتظار دارند. شرکتها برای برداشتن محدودیتهای ارتباط با مشتری از تکنولوژی پیشرفته استفاده میکنند. با بهره گرفتن از تکنولوژی پیشرفته شرکتها قادر خواهند بود راه حلهای مناسبی را برای ارضای نیازهای اظهارنشده بیابند و از این طریق برای مشتریان پنجرهای به سوی آینده باز میکنند. البته شرکتهای بازارگرای نسل دوم نمیتوانند به طورکامل نسبت به پویایی بازار و نوسانات آن اطلاع داشته باشند. بنابرین از یادگیری غیرمنتظره و اکتشافی استفاده میکنند و میتوانند به نتایجی هم دست یابند. این شرکتها همواره یافته های خود را بر اساس دانش و بینش جدید اصلاح میکنند. یکی دیگر از ویژگیهای شرکتهای بازارگرای نسل دوم، داشتن رهبری قوی است. نسل دوم شرکتهای بازارگرا به دنبال کشف بازارهای ناشناخته و سرویسدهی نشده است. تجدید ساختاری و سازماندهی مجدد این شرکتها بر اساس محصولات جدید و بازارهای سرویس دهی نشده میباشد. در دوره تجارت الکترونیک تمام سیستمهای اطلاعاتی در جهت ایجاد تجربۀ رضایت بخش برای مشتری، جمع آوری اطلاعات مربوط به مشتری و انجام اصلاحات لازم در این زمینه سازماندهی شده است. در این دوره داشتن اطلاعات پیرامون توسعه محصول جدید و نحوه ایجاد ارزش برای مشتری توسط شرکتهای رقیب، مشکل چندانی محسوب نمیشود. آن ها به سادگی قادرخواهند بود رضایت مشتری و رفتارخرید او را به صورت برخط[۷۵] ارزیابی کنند. استفاده از سیستمهای خرید الکترونیکی رایج است این گونه موارد باعث شکل گیری بازارگرایی الکترونیکی شده است که از مباحث جدید محسوب میشود(همان).
مدل های بازارگرایی و عملکرد
هنگام بررسی مدلهای طراحی شده در زمینه بازارگرایی، میتوان آن ها را به سه گروه تقسیم کرد: