گفتاردوم : تحولات تاریخی حمایت حقوقی از آثار تلویزیونی
بررسی پیشینه حقوق مالکیت ادبی و هنری موید این مطلب است که اولین قوانین تدوین شده در این زمینه تنها حمایت از آثار نوشته به خصوص کتاب را در بر می گرفت. اما با گذشت زمان و به تدریج علاوه بر گسترش دایره شمول آثار تحت حمایت ، مقررات حمایتی نیز شکل منسجم و کامل تری به خود گرفت. در همین راستا به واسطه اختراعات فنی صورت گرفته در کشف دوربین فیلم برداری و دستگاه های نمایشگر که پس از طی مسیر طولانی از آزمون و خطا در اواخر قرن نوزدهم به نتیجه رسید، موضوعات جدیدی از ضبط و تثبیت تصویر ، صدا ، صدا و تصویر در قالب آثار عکاسی[۱۳] ، آثار صوتی[۱۴]، آثار سینمایی[۱۵] مورد حمایت قرار گرفت. حمایت از این آثار در قالب اثر ادبی و هنری در آغاز با مشکلات بسیاری همراه بوده ، زیرا اعتقاد کلی بر آن بود که جنبه فنی این آثار نمود بیشتری داشته و نمی توان آن ها را در قالب آثار ادبی و هنری مورد حمایت قرار داد. پیدایش و اختراع تلویزیون بحث های جدیدی را در حمایت از حقوق ادبی و هنری آثار پخش شده ، از این رسانه تحت عنوان آثار تلویزیونی[۱۶] مطرح کرد. « در این مفهوم گاهی اثر تنها برای پخش از تلویزیون خلق شده ، گاهی اثر برای اجرا در تلویزیون مورد اقتباس قرار گرفته و گاهی اثر موجود بدون هیچ گونه تغییری و به صورت اولیه از تلویزیون پخش می شود.»[۱۷]پر واضح است که هر کدام از این سه فرض وضعیت حقوقی خاصی برای اثر تلویزیونی از حیث مولفین ، انواع حقوق و مدت حمایت ایجاد خواهد کرد.
بی شک آثار سینمایی در بین آثار ادبی و هنری بیشترین شباهت را به آثار تلویزیونی از حیث تهیه و تولید دارا بوده ، به همین منظور در این تحقیق بی نیاز از بررسی این آثار نخواهیم بود. پس از اختراع و رونق صنعت سینما در اروپا تلاش های بسیاری در جهت حمایت از آثار سینمایی به مثابه دیگر آثار حقوق مؤلف صورت گرفت. اما نسبت به آثار تلویزیونی قوانین مالکیت فکری کشورها رویه واحدی اتخاذ ننموده اند ، تا جایی که برخی از کشورها این آثار را به موجب حق مؤلف از حیث پدیدآورندگان و برخی دیگر از کشورها این گونه آثار را به موجب حقوق مرتبط از حیث سازمان پخش کننده ، مورد حمایت قرار دادهاند. در ادامه به بررسی پیشینه و چگونگی حمایت ادبی و هنری از آثار صوتی و تصویری خاصه آثار تلویزیونی خواهیم پرداخت.
بند اول ) در قوانین موضوعه
الف) انگلستان- نخستین برنامه تلویزیونی به وسیله سیستم تلویزیون الکترومکانیکی در سپتامبر ۱۹۲۹ میلادی در فرستنده رادیویی BBC ساخته شد و در ادامه این پیشرفت ؛ شبکه های تلویزیونی در لندن به فاصله سال های بین ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ میلادی به طور متوسط ۴ ساعت برنامه پخش میکردند. این امر باعث افزایش استفاده از تلویزیون در منازل و همچنین رستوران ها ، قهوه خانه ها و مکان های عمومی شد ، اما وقوع جنگ جهانی دوم در قاره اروپا موجب وقفه در پخش تلویزیونی گردید ولیکن آغاز مجدد پخش تلویزیونی پس از پایان جنگ جهانی و در سال ۱۹۴۶ میلادی اتفاق افتاد.[۱۸]
قبل از آغاز به کار تلویزیون و تا قبل از ۱۹۱۱ میلادی موضوع حمایت اثر سمعی و بصری خاصه فیلم در هیچ کدام از متون حقوقی انگلستان مورد اشاره قرار نگرفت. اما چون عکس به موجب قانون حمایت هنرهای زیبا ۱۸۶۲ میلادی[۱۹] مورد حمایت قرار گرفته بود و در ساخت فیلم نیز از ابزار مکانیکی استفاده می شد ، این گونه استدلال شد که می توان فیلم را به عنوان مجموعه ای از عکس های متحرک مورد حمایت غیر مستقیم همین قانون قرار داد. همچنین حمایت فیلم به عنوان اثر نمایشی بر اساس قوانین کپی رایت ۱۸۳۳[۲۰]و ۱۸۴۲[۲۱] میلادی ابهام داشت. در نهایت آثار سینمایی و فعالیت های وابسته به آن صراحتاً در قانون ۱۹۱۱ میلادی به منظور پیروی از کنوانسیون برن ، مورد حمایت قرار گرفتند.[۲۲] در این قانون ترکیبی از هر دو شکل حمایت وجود داشت ، بدین معنا که اگر فیلمی درخور شرایط ابتکار اثر نمایشی نبود ، هنوز میتوانست به عنوان مجموعه ای از عکس ها حمایت شود ، در عمل نیز حمایت فیلم بر اساس مجموعه ی عکس آسانتر بود. بنابرین آثاری مثل فیلم خبری یا نمایش های تلویزیونی به عنوان مجموعه ای از عکس ها حمایت شده ، آن هم در صورتی که قبل از پخش تثبیت شده باشند. نکته دیگر آنکه در بررسی فیلم به عنوان مجموعه عکس شخصی که نگاتیو ها را پردازش کند ، مؤلف محسوب خواهد شود. قانون کپی رایت ۱۹۵۶ میلادی دیدگاه های جدیدی در ارتباط با آثار سمعی و بصری مطرح و به میزان قابل توجهی از قوانین قبلی عدول کرد. چون حمایت از آثار سینمایی را نیازمند اصالت ندانسته و از نگاه این قانون مؤلف فیلم کسی است که توافقات لازم برای ساخت فیلم را بر عهده گرفته باشد که منظور همان تهیه کننده است.[۲۳] در قانون کپی رایت ۱۹۸۸ میلادی مؤلف فیلم همچنان تهیه کننده فیلم بوده و کارگردان و دیگر سازندگان فیلم اعم از نمایشنامه نویس ، آهنگساز ، طراح صحنه محروم از حق چاپ بوده و اثر سمعی و بصری هنوز آَشکارا به عنوان مجموعه عکس حمایت می شود. پرونده «نوروزین»[۲۴] نتایج بسیار مهمی در ارتباط با حمایت مستقیم آثار سمعی و بصری پس از ۱۹۸۸ میلادی داشت : اولاً حق چاپ آثار سمعی و بصری متعلق به کارگردان بوده و دیگر مولفان به عنوان مؤلف مشترک محسوب میشوند ، مشروط به آنکه اثر را بر اساس قرارداد خدمت انجام نداده باشند ، اگر چه در عمل همه حقوق به تهیه کننده تعلق میگیرد. ثانیاًً مولفان دارای حقوق معنوی در آثار نمایشی خود شدند. ثالثاً حق چاپ در اثر کنونی با ضمانت قراردادی تهیه کنندگان از حمایت بالاتری در برابر اقتباس برخوردار شد. دیگر مزیت اثر نمایشی مدت حمایت آن است که ۵۰ سال پس از مرگ مؤلف را در بر میگیرد ، نسبت به فیلم که دارای مدت محدود تری بوده و ۵۰ سال پس از ساخت یا انتشار اثر را شامل می شود.[۲۵]
ب) فرانسه– اگرچه در ۱۹۳۱ میلادی نخستین برنامه تلویزیونی در فرانسه پخش شد ، اما نخستین شبکه تلویزیون فرانسه در ۱۹۳۵ میلادی رسماً آغاز به کار کرد و تلویزیون به مرور جایگاه مهمی در خانه های مردم یافت. فرانسه نیز مانند انگلستان با درگیری در جنگ جهانی دوم پخش را متوقف نمود. نخستین گزارش قصد حمایت از اثر سمعی و بصری در فرانسه به سال ۱۹۰۴ میلادی بر میگردد. از آن تاریخ رویه قضایی و دکترین در این زمینه به سرعت افزایش یافت. قانون مالکیت فکری فرانسه در آغاز مشتمل بر دو قانون ۱۷۹۱ میلادی مبتنی بر حق اجرای آثار نمایشی و قانون ۱۷۹۳ میلادی مبتنی بر حق مؤلف نویسندگان ، نقاشان و طراحان استوار بود ، البته بعدها رویه قضایی لیستی از دیگر آثار قابل حمایت تفسیر نمود ، علی الخصوص به دنبال ایجاد برخی تردیدها دادگاه عالی فرانسه عکس ها را در مقام مقایسه با حکاکی ها و طراحی حمایت کرد. در بسیاری از اولین پرونده ها دادگاه های فرانسه از بررسی آثار سینمایی در قالب عکس های متحرک و یا یکی از موضوعات قابل حمایت حق مؤلف سر باز زده و آن را تنها یک اختراع ماشینی و فنی دانستند.[۲۶]